ملخص الجهاز:
بهندرت موضوع بررسیهای جامع در روانشناسی یا در بخشی از آن یعنی روان تحلیلگری3واقع شده و بطور کلی به نحو چشمگیری جای آن در فهرست مجموعههای مربوط به تحول کودک خالی است.
یعنی آنکه پرخاشگری از صراحت کافی برخوردار نیست و مسئلهای بنیادی را مطرح میسازد،که این مسئله نه تنها روان تحلیلگران،بلکه روانشناسان و رفتار شناسان5را نیز به دو دسته تقسیم میکند.
چه در نظر هریک از این متخصصان سئوالی که مطرح میشود اینستکه آیا پرخاشگری جلوهء جدائیناپذیر هر کشاننده6یا هر غریزهای است که به محض آنکه در خط ارضای خود با مانعی مواجه میگردد.
ملانی کلاین31نظریهء وجود یک تعارض نخستین بین کشانندهء زندگی و کشاننده مرگ را مورد بازنگری قرار داده و در این راه به افکار فروید وسعت بخشیده است و با اتکاء بر روانشناسی مرضی کودک و بزرگسال،به فراهم آوردن نظریهء تحول نخستین، که مبتنی بر تعارض مبنائی بین کشانندههای زندگی و مرگ است،پرداخته است.
62به خوبی دیده میشود که برخلاف نظریهء متداول روان تحلیلگری،در آثار وینیکات نقش سازنده و مثبتی به کشانندهء ویرانگر داده شده است.
مریدان کلاین بر این عقیدهاند82که ترس از ویرانسازی"موضوع"مورد علاقه از راه خیالبافیهای پرخاشگرانه بسیار زود در نوزاد و ظاهر شده و منتج به غلبهء احساس گنهکاری میگردد،احساسی که به نوبهء خود ظهور مکانیزم"ترمیم"را در بردارد، مکانیزمی که از غلبهء غریزه زندگی بر غریزه مرگ ناشی میشود.
و سپس هدف پرخاشگری نشان دادن این نکته است که"موضوع"محبت در مقابل تمایل ویرانگر مقاومت میکند یعنی آنکه"وجود دارد"،و بالاخره از مرحلهء ادیپی به بعد،پرخاشگری با هدف همسانسازی بکار میافتد.