ملخص الجهاز:
"در نظر بنیامین اگر بخواهیم وجه تمایز تجربهء هنر بازتولیدپذیر را با دوران ماقبلش که ه نر در سنت و آیین مذهبی ریشه داشت،دیابیم،تفاوتی است که باید بین دو چیز نهاد؛بین وجود داشتن [حضور داشتن]و دیده شدن؛بین یکه بودن و همهجا حاضر بودن؛بین ارزش کیشانه[آئینی]و ارزش نمایشگذارانه:«گوزنی که انسان عصر حجر بر دیوارههای غار خود ترسیم میکرد، در حکم ابزاری جادویی بود،اگرچه آن را پیش روی نزدیکان خود به نمایش میگذاشت،بیش از هرچیز،ارواح مورد توجه او بودند.
هنرهای عامهء عصر حاضر یعنی عکاس و سینما به کلی هر منش و آداب و تربیتی که تا پیش از این حول تجربهء هنری بود را میگسلد؛هنر را به بطن مسائل روز و اجتماعی و سیاسی میآورد و تجربهء جدیدی از هنر را برای تودهء مردم ممکن میکند.
این اتفاق در تاریخ هنر به نظر بنیامین آنجا به اوج خود میسد که انسان از تصاویر عکاسی واپس مینشیند،چرا که عکسهای ابتدایی که گرفته شده است،همواره پرترههای انسانی بوده است.
آنها حتی امید این را دارند که منش آیینی را به داخل سالنهای سینما ببرند و با سینما همان برخورد با آثار آنجلیکو را انجام دهند، غافل از آنکه سینما به لحظ تکنیکی و بازتولید پذیری خود به نقد هرگونه امر فراطبیعی و محتوم میپردازد و بالقوه میتواند حرکت و پراکسیسی اجتماعی برای نیل به آزادی اجتماعی و سیاسی باشد.
اما از نظر بنیامین غرق شدن در اثر هنری آنگونه که در هنر شرق،مثلا در نگارگری چینی رخ می داد،با نوع پذیرش برخورد تودهای به ویژه در سینما متفاوت است."