ملخص الجهاز:
دو لغت دیگر اوستائی،مذیل به (gaosha?vare)var و (sa?rava?ra)va?r ،چون در پهلوی و فارسی دری دارای معادل مذیل به«وار- ẓva?r میباشند مربوط بپسوند «وار»بوده از هر ریشه و بنی که باشند مفید استنتاج و کشف ریشهء پسوند اتصاف و دارندگی«ور»نمیتوانند باشند و لغت ẓgadhavaraẒ نیز اگرچه از نظر مفهوم فورمی دیگر از gadha-baraẒ *-گرزبر»میتواند،باشد هم از نظر واحد بودن و نداشتن نظائر و امثال و هم از جهت نداشتن معادل فارسی(*گرزور)کافی برای اثبات تداول (bara-)varaẒ -ور(-بر)فارسی دری»در زبان اوستایی نتواند بود (2)رک برهان ج 1 ص 230 ح 1 این ریشه در فارسی باشد برای نگارنده معلوم و روشن نیست)برای تشخیص و تمییز این اختلاف و کشف ریشهء پسوند راهی جز تامل و دقت در مفهوم واژه و بدست آوردن معادلهای پهلوی و پارسی باستان و اوستایی آن و مقایسه بین معادلهای مذکور وجود ندارد و در هر صورت اکثر قریب بتمام«ور»های اتصاف از نوع اول است.
4-تلفظ پسوند اتصاف«ور»در آخر کلمات مشکل از یک متحرک و دو حرف ساکن (غیر مد)بصورت ẓ-urẒ احتمالا از اختصاصات فارسی دری است و در پهلوی و لهجههای کهن بهمان صورت اصلی (bar-var) باقی میباشد1: (1)-با توجه باینکه در خط پهلوی نیز نظیر خط فارسی ẓuẒ و ẓvẒ بایک علامت نشان داده میشود و کلماتی چون ẓranj-varẒ و ẓranj-urẒ یک املاء بیش ندارد (قس پهلوی(تصویرتصویر)که هم ranj-var و هم ranj-ur خوانده شود)نمیتوان بقطع و یقین فتوی داد که این تغییر اختصاص بفارسی جدید داشته و از دورهء فارسی میانه آغاز نشده است دستور: dastur فارسی<-پهلوی dastwar 1، dastbar 2، dast?var 1، dastvar 1 بختور:این کلمه که مطابق قاعده و قیاس فارسی دری باید بر وزن دستور تلفظ شود3 در لهجههای محلی امروزین که حافظ لهجهء کهن ایرانی هستند4بفورم دیرین تلفظ میشود: گیلکی: baxta?va?r آذربایجانی: baxtavar و در فارسی دری نیز فورم کهن از بین نرفته است و baxtvar در نظم و نثر و کتب لغت مضبوط است5 -var -> -ur چنانکه دیدیم استعمال var بتلفظ ur از مختصات فارسی دری بشمار میرود(اگرچه پیدایش این طرز تلفظ از دورهء فارسی میانه نیز دور از امکان نیست).