ملخص الجهاز:
"میدانیم که عبید زاکانی،مثل خواجوی کرمانی (به تصویر صفحه مراجعه شود) یکی از شاعران بداقبال روزگار است زیرا،خواجوی کرمانی اگر بین سعدی و حافظ قرار نگرفته بود،این گونه در تاریخ ادب کشورمان در سایه قرار نمیگرفت،هر چند بیش از 76 مورد در سرودهها،مضمونها و ادبیات حضرت حافظ یا سخن و مضمونآفرینی با همان وزن و قافیهی خواجو تکرار شده،یا کپیبرداری گردیده است که صدالبته،همان سخن را حافظ شیرینسخن،بعد از نوعی ویرایش و پردازش،مس را به طلا تبدیل کرده،که همین جا،ضمن کرنش در برابر آن اندیشهی خلاق،زمین ادب را در برابرش بوسه میزنم؛اما همین حافظ،آنقدر تحت تاثیر مشرب و مسلک خواجوی کرمانی قرار میگیرد،که در پاسخ یکی از مریدانش در کهنسالی که سالها از فوت خواجو نیز گذشته بوده است،دربارهی سبک و سیاق شعرش میگوید: استاد سخن،سعدی،پیش همهکس اما دارد سخن حافظ طرز سخن خواجو که حدود یک قرن،یعنی یکصد سال پس از آن، عبید زاکانی هم که گفتیم او نیز در سایهی سخن و شعر خواجه شیراز یعنی حافظ قرار گرفته است،والا، جایگاه دیگری غیر از آنچه که امروز دارد،در اختیار میداشت؛چنین گفته است:در حومهی بغداد از راهنمای خود تقاضا کردم مرا به حضور سلمان ساوجی که او هم شاعر قرن نهم و همعصر عبید بوده ببرد،وقتیکه عبید سلمان ساوجی را در حال خوشی میبیند،میگوید من عبید زاکانی هستم و از ملک ری«یعنی ایران»آمدهام، توضیح اینکه در روزگار گذشته مثل امروز هرکس که از راه میرسید و ادعای شاعری میکرد،مقبول نبوده و باید فی البداهه امتحان میشد."