ملخص الجهاز:
"تلاش سارتر معطوف به فردی و اخلاقی کردن تمامی طبقهبندیهای تاریخی است،لذا در این راستا،فراتر از چارچوبهای ساختاری،به خود تاریخ بها میدهد، اما در نهایت،رئالیسم شناختی( epistemic )باور اندیشه سارتر،او را در برابر آسیبهای تاریخگرایی-که گاهی در برخی رویکردهای او نمود مییابد-مصون میسازد.
حال آنکه مقصد سارتر ترسیم طرحی زمانمند است تا بدین طریق پشتوانهای برای اصل کلیتپذیری تاریخ و خرد دیالکتیکی باشد،اما مراد فوکو از «بازشناخت اکنون»چیست؟و باتوجه به تعریفی که فوکو از فلسفه معاصر بهطور عام دارد از چه طریق قابل شناخت است؟ «بازشناخت اکنون میگوید که اکنون چیست و چگونه اکنون ما بهطور کامل از تمام آن چیزهایی که نیست متمایز میشود و البته از گذشتهها نیز سخن میگوید.
«حلقههای معناداری که به واسطه تجربه منحصر به فرد افراد نهادینه میشوند،مبنایی برای یک نظام صوری و قراردادی هستند که براساس دلالتهای یک فرهنگ ساخته و پرداخته میشوند؛در هر لحظه ساختار متناسب با هیچکس نمیتواند تاریخ را از بین ببرد آنچه نابود شده است،تاریخ به مثابه ابزاری برای فلسفهورزی است تجربه فردی،تعداد مشخصی از گزینشهای ممکن در نظام جامعه را تشخیص میدهد.
نیروی خرد به همان میزان که سارتر در«کاوش برای روش»جایگاه ممتازی برای عاملیت انسانی در اندیشه مارکسیستی قائل است فوکو نیز قصد دارد که انحصار خرد روشنگری بر عقلانیت را از میان بردارد تا خرد غربی بتواند محدودیتها و قیود خود را تشخیص دهد و از سوءاستفادههای تاریخی خود از«قدرت»آگاه شود."