ملخص الجهاز:
"حوزه الهیات بالمعنی الاخص که شامل ذات،صفات و افعال واجب الوجود است،مسئله نفس و اهم مباحث حکمت عملی که اخلاق و سیاست مدن است،شامل مواردی از استقلالجوییهای حکیمان مشاء،اشراق و متعالیه در برابر متکلمان اشعری،معتزلی و شیعی است که مطالعه و جمع آنها قادر است شبهه کلامزدگی فلسفه اسلامی را مرتفع سازد.
اثبات ذات واجب الوجود:متکلمان برای اثبات خداوند به براهین انی و واسطه قرار دادن مخلوقات متوسل شدهاند و مقدماتی همچون منع دور و تسلسل را بهبراهین خویش افزودهاند.
متکلمان در قبال این صفات یا قائل بهظاهر آنها شدهاند که بسیار از مبانی عقلی دور است و یا برای تکتک آنها تاویل خاصی جستهاند،ولی فیلسوف مبنای کلی در تمامی آنچه به واجب نسبت داده میشود،ارائه کرده است که عبارت است از منع هر صفتی که کثرت،انفعال از غیر،احتیاج،قوه،ماده و استعداد را در واجب بهوجود میآورد.
5. واجب الوجود بودن واجب از جمیع جهات:درک متفاوت معنای جهت از جانب متکلم و فیلسوف آنها را در این قضیه نیز به اختلاف کشانده است.
از دیدگاه حکمت مشاء مبنای علم واجب،حضور صورت معقول در نزد عاقل است،بنابراین نیاز به توجیه مفصلی در چگونگی تعلق علم واجب به جزئی پدید آمد؛چرا که با حضور معقول جزئی و متغیر در نزد ذات واجب او نیز تأثیر از تغییر آن میپذیرد،بنابراین قائل بهعلم واجب به جزئیات-بهصورت علم بهعلل و اسباب آنها بهطورکلی و غیر زمانی-شدند،اما در حکمت اشراق با قول به اضافه اشراقی بودن علم، و حکمت متعالیه با قول به وجودی بودن علم و حضور ذات معقول در نزد عاقل،نیازی به توجیه علم واجب به جزئی ندیدند؛چرا که جزئیات و کلیات از نظر اضافات اشراقی و وجودات و ذوات تفاوتی ندارد."