ملخص الجهاز:
"دکترینهای رقیب محافظهکاری،مدعی هستند که نه فقط فعالیتهای سیاسی بلکه انسان و جایگاه او در جهان را نیز توضیح میدهند،خود برک میاندیشید که این تصویر وسیعتر از جهان،از سوی مذهب برای ما ترسیم شده است و بدین ترتیب او موافق بود که چنان احترامی برای امر مقدس قابل شویم که همه نهادهای مستقر اجتماع را شامل شود.
محافظهکاری در این معنای خاص برخاسته از تعارضی است که در داخل حزب ویگ (whig) بریتانیا در پایان قرن هجدهم به وجود آمده بود و فقط در سالهای 1830 یعنی زمانی که فهرست مفاهیم هریک از دو دکترین دکتر لیبرالیستی و سوسیالیستی مشخص شدند، فراکسیون منشعب شده از حزب ویگ یعنی توریها،خود را محافظه کار نامید.
از آنجا که این یک دکترین محافظهکارانه است که احزاب سیاسی باید نسبت به شرایط متغیر واکنش نشان دهند،پس نه فقط بیثمر بلکه متناقض خواهد بود که یک اساس دکترینی در تلقیات متغیر هر حزب محافظهکاری بتواند یافت شود.
<<پیترویریک>>حامی سرسخت اقدام اساسی (Newdeal) بود و بسیاری از نومحافظهکاران دوران جدید نیز از چنین شکلی از دولت رفاه حمایت میکنند و از آنسو از سرمایهداری لسهفر به عنوان نظامی فاقد یک ایدئولوژی یکپارچه و واحد نیست و بخشها و شاخهها به گونهای هستند که میتوانند توضیحات بهتری در قیاس با تفاسیری که پیروان ایدئولوژیهای دیگر مطرح میکنند،ارائه دهند.
برک به عنوان ناقد انقلاب فرانسه،نخستین(و در روزگار خود مهمترین)بافتبندی فلسفه محافظهکاری سیاسی را ارائه کرد؛به تندی از انگارههای انتزاعی سیاسی و پایهریزی قانون اساسی مبتنی بر آن انگارهها سرباز زد؛چرا که قدر و اعتبار بیشتر را برای عقلانیت فیلسوفانی قایل بود که منطق انتظام ساختارهای اجتماعی و سیاسی را در همسازی با قوانین طبیعی و الهی در طول تاریخ میدانند."