ملخص الجهاز:
"لبخند و خون و نمک @زهرا رهبانی-نازنین میر صادقی اشاره: اریب کامپوس سرابرا1(1953-1908)تنها یک کتاب به نام خاکستر پراکنده2به چاپ رسانید.
تنها همچو سنگی یا فریادی میخوانمت و هم آنگاه که رجعت نام بلندت را میجویم، آگاهم که سنگ،سنگ است و آب رود از کمرگاه درهم شکستهء تو میگریزد، و پرندگان به پناه بلند درختی حقیر خومیگیرند، چون پرتگاه آواز و بالهای خویش.
(از کتاب خاکستر پراکنده،1950) دعایی کوتاه با صدای آرام سنگی را برخواهم گزید، درختی را و ابری را و نامت را فریاد خواهم کرد تا آسمان کور میبردت با خویش، با من گوش سپارد.
(به صدای آرام) تو را میخوانند: همه هرچه در زیر آسمان، فروتن و بردبار است، بیگناهی تکه نانی خرد، مشتی نمک که افشانده میشود بر سفرهء انسانی تهیدست، نگاه فرمانبردار یک اسب، سنگی ولگرد، و نامهای."