ملخص الجهاز:
"*ارزیابی هرمنوتیک فلسفی به نظر میرسد مبانی هرمنوتیکی اگر در فرایند تفسیر وحی حضور یابد،موجب میشود که دستیافتهها و محصولات علمی و معرفتی بشر-که در زمانها و مکانهای مختلف به دست آمده و در مسیر رشد و تکامل بشر قرار دارد-بر تفسیر«متن»تاثیر بگذارد و فهم را نسبی و قرائتپذیر گرداند.
صدرا چنان که خود میگوید،در جستوجوی«حاق حقیقت»و«اقبال تام و تمام به حضرت باری»بود و دریافته بود که این علوم رسمی-حتی اگر مشایخش سردمداران آن باشند-حاصلی ندارد.
وجود که در نظر او یک جلوه راستین بیشتر ندارد،به مراتبی فرودست تنزل مییابد و هر پاره-به نسبت بهرهای که از آن حقیقت اصیل برده است-شأنی برای خود دست و پا میکند و صفتی میگیرد.
ممکنات-همه-جلوههای فیض ربانیاند که در قوس صعود و نزول میتوانند در حیوانیت بمانند یا چنان فراروند که در همسایگی«عقل فعال»همنشین شوند اما فیلسوف در جریان سفر عقلانی خویش از«هیولی»فراتر میرود و نرسیده به مقام عقل فعال،در منزل«حیرت»، یا آنچنان که خود صدرا میگوید،در مقام «عقل مستفاد»بار میافکند.
این شناخت اگرچه در سایه حرکت جوهری صدرا به تغییر و سیالیت موضوع خود گرفتار میشود اما در هر حال نوعی شناخت است که با نفی مطلق سوفسطاییگری،از نسبیت فراتر میرود و در خطرگاههای معرفتی به ماورای طبیعت دل خوش میکند.
صدرا خود میگفت به معرفت از آن حیث که معرفت است بنگرید و در این حالت است که نقد و تعلیم،به تعالی حکمت متعالیه میانجامد."