یوگا خودش خودش را ترویج می کند محادثة ومقابلة

"در آن سال افراد بسیار نادری‌ بودند که حتی یوگا را می‌شناختند و کلاس‌هایی که داشتم‌ به‌ندرت تعدادشان از چهار یا پنج نفر افزایش پیدا می‌کرد و بعد از شاید یک یا دو سال تدریس،با همان علاقه و پشتکاری که به این قضیه داشتم،تعداد افرادی که به‌ کلاسمم می‌آمدند به ده،پانزدهنفر رسید. به همان‌ نسبت آن جواهرات انرژی حیاتی آدم‌ها در معرض صدمه‌ نهان بدتر از آشکارا شود دل شاهشان سنگ خارا شود (به تصویر صفحه مراجعه شود) تصویر حیات‌بخشی از کانون یوگا قرار می‌گیرد و می‌توانیم بگوییم به همان نسبت که زمان‌ بر بشر حکومت می‌کند و به همان نسبت که این زمان‌ ساعتی و تقویمی،که بشر ماشینی امروز صبح که از خواب‌ بلند می‌شود واقعا گرفتار آن هست تا زمانی که می‌خوابد، به همان نسبت بیماری‌های ذهنی،بیماری‌های عصبی،و بیماری‌های جسمی در حال افزایش است و یوگا فضایی‌ است که می‌تواند یک زمان متفاوتی را با این زمان ساعتی‌ و تقویمی به بشر معرفی کند،یا بهتر بگویم،به بشر کادو دهد تا بشر لمسش کند،آن را تجربه کند و هرکسی که‌ شمه‌ای از این تجربه را در زندگی‌اش داشته،دنبال این‌ احساس رفته است. هر دردی در زندگی ممکن است وجود داشته باشد،بیشتر رنجی که آدم دردمند می‌کشد،ناشی‌ از این است که فکر می‌کند عاقبت این کار چه خواهد شد؟اگر فرضا این شکستگی استخوان که الان من دارم‌ می‌بینم،به موقع به دکتر نرسم چه خواهد شد؟یا آن‌ کسی کهدکتر هم بالای سرش هست،و در حال درمان‌ است در این اضطراب هست که اگر معالجات درست انجام‌ نشود و یا اگر نتوانم بعد از یک ماه سر کار بروم،یعنی به‌ هر حال آینده به یک صورتی در افزایش آن دورنش دارد."