خلاصة:
این پژوهش در صدد پاسخگویی به دو سؤال عمده میباشد که عبارت است از:
1.آیا رویکرد رفتارگرایی در روانشناسی،نماز را میتواند همانند سایر رفتارهای انسان تبیین کند؟
2.آیا تبیین نماز بر اساس رویکرد رفتارگرایی منطبق با آیات قرآن و روایات ائمه(ع)است؟
روش پژوهش کتابخانهای و آرشیوی است،این مقاله گامی در جهت گسترش و تعمیم رویکرد رفتارگرایی در رابطه با موضوعات دینی(در موضوع نماز)است.هدف مقاله تبیین روانشناختی چرایی و چگونگی رفتار نمازآموزی است.این پژوهش گامی جهت تجربی کردن مباحث روانشناسی اسلامی است.در این مقاله اصول و مبانی دو رویکرد اصلی و مهم رفتارگرایی یعنی شرطیسازیهای کلاسیک و عاملی به طور خلاصه بیان و درادامه،آیات و روایات ائمه(ع)که به نوعی مؤید این اصول است مطرح شده است و درنهایت،با تعریف و تأیید این نکته که نماز همانند سایر رفتارها قابلیت تبیین بر اساس اصول رفتارگرایی را دارد و آیات و روایات ائمه نیز مؤید این مسئله است،به دو پرسش فوق پاسخ داده و نتیجه گرفته است که نماز مانند سایر رفتارها تابع همان اصول رفتارگرایی است و این مسئله منطبق با آیات قرآن و روایات اسلامی است.درخاتمه اشاره میشود که رفتارگرایی به عنوان یک مکتب،جامعیت روانشناختی ندارد و مانند بقیهء مکاتب روانشناسی،فقط به بعضی از ابعاد انسان میپردازد.
The present study aims to answer two main questions:1. Can behavioristic approach explain the prayer like other human's activities?2. Is the explanation of the prayer based on behavioristic approach compatible with Quran verses and narrations of Imams (PBUH)In order to generalize behaviorism to religious topics (e.g. the prayer) and explain what and how it should be trained, the study is considered as a step towards experimentation of Islamic psychology issues. Firstly, it deals with the principles and fundamentals of two important approaches of behaviorism, namely "Classical Conditioning" and "Factor Conditioning", are shortly discussed. Afterwards, Quran verses and narrations of Imams (PBUH) are consulted to confirm these psychological principles. Finally, compatibility between fundamentals of behavioristic approach and Quran verses and narrations of Imams (PBUH) are emphasized and thus mentioned questions will be replied. Accordingly, the prayer – similar to other human's behaviors – is a function of behaviorism principles, and this is consistent with the verses of Quran as well as Islamic narrations. In conclusion, it is indicated that behaviorism, as a school of thought, has not psychological universality, and like other psychological schools only examines some of human's aspects.
ملخص الجهاز:
به همین دلیل برخورد الگوها(مانند پیامبر و والدین)با کودکان و احترام گذاردن به آنها میتواند بر مبنای اصل منجاورت سبب شکلگیری احساسات مثبت در مورد الگوها و الگوپذیری کودکان شود،به عبارتی دیگر،با دیدن الگو یا شنیدن نام او احساسات مثبت بر او برانگیخته میشود که این خود میتواند زمینهساز توجه به الگوهای رفتاری جهت تقلید و الگوپذیری باشد.
به طور کلی،اقامهء نماز به عنوان عالیترین رفتار معنوی و مذهبی محسوب میشود و برای افزایش این رفتار با استفاده از قوانین شرطی شدن،نماز را با محرکات خوشایند و مطبوع همراه میکنند.
دیدگاه رسکولار بیان میکند آنچه باعث شرطیسازی میشود وابستگی(نه مجاورت)بین دو محرک است یعنی محرک شرطی باید برای وقوع محرک اصلی به صورت نوعی علامت و خبررسان عمل کند(هرگنهان والسون،1378).
یادگیریهای اولیه در مورد نماز همانند سایر انواع یادگیریها بر اساس قوانین شرطیسازی است،اما این نوع یادگیری به تدریج با افزایش سن و تحول ذهنی کودک به سرعت جای خود را به یادگیریهای شناختی میدهد،به هرحال اولین نوع و سادهترین نوع یادگیریها از طریق شرطی شدن بهخصوص شرطی شدن کلاسیک در کودکان ایجاد میشود؛از آنجا که آیات قرآن و احادیث ائمه(ع)دستور العمل زندگی است و از جهات مختلف دارای معانی گسترده است،بدینترتیب باتوجه به رویکرد رفتارگرایی نیز این سخنان درخور اهمیت و دقت است.
باعث تداعی رفتارهای ناشایست با نماز و در نتیجه شکلگیری نگرش منفی در مورد نماز میشود،احادیث و سخنان زیر نشاندهندهء تأثیر منفی این عوامل در هنگام نماز خواندن است که بر اساس شرطیسازی کلاسیک میتواند باعث یادگیری نگرش و احساس منفی در مورد نماز شود.