مجله خانه دانشجویی: بازنویسی در انتظار گودو: دیازپام 10 المتفرقات

">بازنویسی در انتظار گودو دیازپام 01 امید بلاغتی:در خانه نشسته‌ای با نور موضعی ضعیف در گوشه‌یی از اتاق سینی چای با یک زیرسیگاری در گوشه اتاق است،به زحمت و درازکش‌ خودت را به سینی می‌رسانی،و از قوری رنگ و رو رفته استکان را پر از چای می‌کنی. چای سرد است، تصمیم می‌گیری از جایت بلند شوی‌ و به آشپزخانه بروی تا در قوری آب‌ بریزی،بگذاریش روی گاز،جوش بیاید و چای گرم بخوری،اما نمی‌روی... آفتاب تنبل زمستان از پشت پنجره‌ (تصویرتصویر) در حال غروب کردن است،نور موضعی‌ خورشید هم در حال خاموش شدن‌ است و باید از جایت بلند شوی و کلید لامپ کم مصرف اتاق را بزنی‌ تا کمی نور در فضای اتاق پاشیده‌ شود. کسی که انگار خود توست و در گوشه اتاق است،می‌گوید: «هوا سرد است... راستی امروز قرار بود بیادش،نیومد؟!» می‌گویی:«امروز که نیامد اما فردا حتما میاد»به سختی از جایت‌ بلند می‌شوی و پشت میز کامپیوتر می‌روی."