ملخص الجهاز:
"وقتی که مراسم پذیرائی و معرفی تمام شد چهار در اطاق پذیرائی باز شدند که راه به سرسرائی داشتند که در آن در حدود پنجاه عدد از نقاشیهای بزرگ و کوچک هنرمند مزبور در آن بمعرض نمایش گذارده شده بود.
این تابلو در یک قاب از چوب ماهوتی رنگ نشده گذاشته شده بود،و تابلو برای خودش موضوعی پیچیده بود که در آن اشکال مختلف شکلها و اشیاء با مهارت ترکیب شده بودند که با رنگهای شگفتانگیز خود بیننده را غرق در زیبائی خود میکردند.
چشمان او فقط به زیبائی و صور قسمتی از یک نقاشی روی دیوار-کار صادقین (تصویرتصویر) (تصویرتصویر) دو دختر بلوچ خارجی دوخته نشده بودند،بلکه از جهان مادی گذشته باعماق روح و احساس انسانها نفوذ میکردند و متوجه گیرندگی و مصائب اوضاع نیز میشدند چون رانندهء ریکشا،که در ریکشای خود خوابیده در حالیکه پاهای خستهاش که بیجان و سست مینمایند از ریکشا آویزان است.
با اینکه صادقین بنا بحکم غریزه بطرف اشکال زیبا و ساده کشیده شد و دوست میداشت آنها را مبدل به خط و رنگ و نقش نماید،ولی احیانا او احساس میکرد که در این جهان مدرن چیزی ناواضحتر و پیچیدهتر و خصوصی لازم است تا شخص را بعنوان و درجهء یک هنرمند مدرن برساند.
اخیرا او با نشان دادن یک عده از نقاشیهای خود که مردان و زنان را کاملا بدام تارهای عنکبوت گرفتار نشان میدادند،سبب هیجانی عجیب گردید،این رویه صادقین بود که نشان بدهد چگونه مردم در تحت ظلمهای مستبدانه اجتماعی زندگی میکنند که شکلهای مختلف بخود میگیرد ولی در حقیقت مردم را بیچاره و درمانده میسازد تا نتوانند از زندگی تمتع کامل برگیرند."