ملخص الجهاز:
"1-آیا نفاق،فقط در میان مسلمانان مطرح بوده و یا پدیدهای بوده در جامعهء مدینه مرکب از مسلمانان و اقلیت یهود که احیانا رفتار منافقانه از برخی مسلماننماها و نیز یهود متظاهر به همدلی،سر میزده است؟ 2-بر فرض که نفاق،منحصرا در میان مسلمانان بوده،آیا،پدیدهای مدنی بوده و پس از هجرت مسلمانان به یثرب صورت گرفته و یا در مکه نیز سابقه داشته و در دوران قبل از هجرت در میان مسلمانان در مکه نیز،نفاق وجود داشته است؟ 3-بر فرض که نفاق،از آغاز ظهور اسلام و از اول بعثت رسول اکرم(ص)،در مکه مطرح بوده آیا،تا رحلت پیغمبر ادامه داشته و پس از آن،بساط نفاق برچیده شده و یا همواره،نفاق با انگیزههای گوناگونش و منافقان با رفتارهای ویژهء خویش در جامعهء اسلامی حضور داشتهاند؟ قبل از بررسی سؤالهای سهگانهء فوق،مناسب است انگیزههای نفاق را بشناسیم چرا که ضمن تحلیل آنها به پاسخ مناسب نیز خواهیم رسید.
52 زمینهء دوم:اصلیترین بحث را،استاد در این مورد،در سورهء منافقین عنوان کرده است که تحلیلی جانانه دربارهء تاریخچهء منافقین و انگیزههای نفاق،ارائه دادهاند و پس از اشاره به جریان ابن ابی سلول چنین مینویسد:«و از همین جا برخی گفتهاند حرکت نفاق با ورود اسلام به مدینه آغاز شده و تا نزدیکی رحلت پیغمبر اکرم(ص)ادامه داشته است.
آری با رحلت رسول اکرم جریان نفاق و تلاشهای نفاقآلود عدهای به صورت حاد خوابید زیرا با شکلگیری خلافت از موضعگیریها و بهانهجوییهای منافقان،دیگر خبری نبود اما آیا این بدان سبب بود که منافقان در اثر رحلت پیغمبر متنبه شده و حقیقتا به اسلام تشرف یافتند یا اینکه منافقان،با متصدیان حکومت و خلافت مصالحه کردند که برخی خواستههای ایشان اجابت شود و ترک مزاحمت کنند و یا یک نوع مصالحه و سازش اتفاقی و خودبخودی به وجود آمد و زمینهء اصطکاک و برخورد از میان رفت."