ملخص الجهاز:
برابر گزارشات بانک جهانی،در سال 1980، در حدود 33% جمعیت کشورهای در حال توسعه،995 ملیون نفر،در شهرها زندگی میکردند این نسبت در سال 2000،به 44% افزایش مییابد.
تأسفانگیز است گفته شود که از این میزان،45 شهر در کشورهای در حال توسعه در ردیف شهرهای 5 ملیونی قرار میگیرد و قارهء آسیا،این کهنترین کانون تمدن بشری،بیشترین شهرهای بیش از 5 ملیون نفری را به خود اختصاص میدهد.
مورفولوژی هدناپلیس،بنا به نظر جان سامر،از مناطق کاملا مشخصی به شرح زیر تشکیل میشود: 1-مرکز اصلی شهر: دو سه دهه ا ست که صنایع و گروههای پردرآمد و گروههای میانی بخش مرکزی شهرها را ترک میکنند.
پس شهرها دیگر تنها در حیطهء جمعیتی نیستند که در داخل یک واحد سیاسی یا اداری تعیین شده زندگی میکنند بلکه حوزههای شهری،مادر شهرها،شهرها،شهرکها،روستاها، همه با هم به صورت بافت زنجیری در یک مجموعهء بزرگ شهری،از جماعات کثیر انسانی،از طریق تلویزیون،رادیو و روزنامه،در جریان حوادث مهم سیاسی، فیلمهای سینمایی،مسابقات ورزشی،گشایش کتابخانههای تازه و انتشار کتابهای تازه قرار میگیرند و یا روزانه،عدهای از فاصلههای 150-100 کیلومتری جهت کار روزانه وارد مادر شهرها میشوند.
پارهای بررسیها نشان میدهد که امروزه،5/1 نیروی کار موجود در برخی از کشورهای توسعه یافته،قادرند نیازهای همهء جامعهء خود را تأمین کنند و این سئوال را پیش میآورد که در صورت عملی شدن این مسیر، 5/4 نیروی کار چه خواهند کرد؟اگر در عصر اتوماسیون و کامپیوتر همهء کارخانهها و ادارات به وسیلهء مغزهای الکترونیکی کنترل شوند در صورت تحقق این امر،95% نیروی انسانی ممکن است هرگز در نیروی کار جذب نشوند.
زمانی که درجهء شهرنشینی و توسعهء شهری افزایش مییابد تراکم زیاد جمعیت به همراه تراکم فعالیتهای گوناگون اقتصادی ظاهر میشود و بالطبع،سطح اطلاعاتی جامعه نیز بالا میرود.