خلاصة:
یکی از دغدغههای فلسفی در عرفان و حکمت متعالیه، مسئله «وحدت وجود» است. عرفا
قایل به وحدت شخصی وجود هستند، در حالی که در فلسفه و بخصوص در حکمت متعالیه، کثرت
وجود بدیهی یا قریب به بدیهی تلقی شده است. شاهکار صدرالمتألهین «اصالت وجود» است
که از تحلیل آن، تشکیک وجود و عینالربط بودن معلول نسبت به علت فاعلی استنتاج میشود
و از این رهگذر، وی گامی به سوی وحدت شخصی وجود برداشته و به مدعای عرفا نزدیک شده،
بلکه حتی آن را برهانی کرده است. این مقاله به بررسی این مسئله میپردازد که وحدت
شخصی وجود از منظر ملاصدرا با تشکیک وجود سازگاری دارد و نمیتوان وجود غیر واجب
بالذات را نفی کرد و به کلی آن را هیچ و پوچ دانست.
ملخص الجهاز:
"و دیدیم که با این فرض، تشکیک وجود قابل قبول است، و چون وجود واجب همه عوالم وجود را پر کرده، نتیجهای که از استدلال مذکور به دست میآید آن است که اگر وجود امکانی موجود باشد، او عینالربط به علت خود است و از او هرگز جدا نیست و به همین دلیل، نوعی «وحدت شخصی سازگار با کثرت تشکیکی» به اثبات میرسد.
اما با ضروری دانستن حقیقت لابشرطی وجود، ـ که کثرت آن نفی نشده است ـ نمیتوان نتیجه گرفت که او واجب بالذات است; زیرا ملازمهای بین این دو نیست; چراکه موجود ضروری از نظر مفهوم، اعم است از اینکه واجب بالذات باشد یا واجب بالغیر.
و چون واجبالوجود بالغیرها وابسته و عین فقر به علتشان هستند و از خود هویتی ندارند و تمام هویت خود را از علت دریافت میکنند، بنابراین، حقیقت لابشرطی وجود اگر دارای کثرتی باشد یک واحد تشکیکی است که اختلاف مراتب آن جز به حقیقت وجود در چیز دیگری نیست; زیرا اصالت وجود هر نوع تباینی در وجودها را نفی میکند.
(شکل اول از «3» و «4») اشکال اساسی این استدلال آن است که گزاره (4) درست نیست; زیرا اگر موجودی معلول باشد، معدوم بودنش ممتنع بالذات است، اما وجودش واجب بالذات نیست، بلکه واجب بالغیر است."