ملخص الجهاز:
"در چنین مواردی اگر بخواهیم مفاهیم و مطالب علمی،فنی یا اداری خود را با همان دقت،با همان روشنی و بدون ابهام مخلی بیان کنیم که در زبانهای بیگانه به دلیل وجود مترادفات ناقص میسر است:ما هم ناگزیریم«برای مفهوم واحد،چند لغت مترادف» داشته باشیم که«هریک در موردی خاص به کار»برود،وگرنه چنانچه برای همه آن واژههای بیگانه که مترادف ناقصند در فارسی همیشه و همهجا از یک واژه استفاده کنیم:«تجاوز و ستمی بر حق الفاظ»5فارسی روا داشتهایم که نتیجه منطقی آن،از یکسو،بروز خستگی و ناتوانی و بیماری الفاظ در فارسی خواهد بود،و از سوی دیگر،ظهور ابهام و نارسائی و تردید در مطالب علمی و اداری،برای مثال میتوان به دو واژه انگلیسی President,chairman اشاره کرد.
غرض از این همه آنست که وجود واژههای مترادف با کاربردهای متفاوت(یعنی آنچه در بالا به آن مترادف ناقص گفتیم) (به تصویر صفحه مراجعه شود) موجب میشود که زبان از سلامت و توان و دقتی خاص برخوردار گردد تا آنجا که توانائی بیان مفاهیم ظریف را به دست آورد،به طوری که بتواند تفاوتهای معنائی بسیار پوشیده را آشکار کند.
این ایرادها را میتوان بدینصورت مطرح نمود: نخست اینکه براساس آنچه در کتابهای زبانشناسی آمده است، مرز بین اشتقاق و ترکیب01تا آن اندازه که وانمود میشود، روشن و مشخص نیست،و شاید بتوان گفت که مرز بین این دو فرایند پیوسته تغییر میکند،بدینمعنی که چهبسا در پی دگرگونیهای زبانی بعضی واژههای مرکب در شمار واژههای مشتق قرار گیرند و یا بالعکس،زیرا اتفاق میافتد که واژه مستقلی رفته رفته استقلال خود را از دست بدهد و دیگر در زبان به تنهائی به کار نرود."