ملخص الجهاز:
"با اینکه قرآن در اوج زیبایی و هنر ادبی است، باز هم گوشزد میکند که شعر نیست؛ چرا که ویژگی شعر آن است که هر چه خیالپردازانهتر و غیر واقعیتر باشد، گواراتر و دلنشینتر است، ولی این کتاب نه تنها شعر نیست، بلکه شایستة او نیز نمیباشد و به قول خود قرآن: «و ما علمناه الشعر و ما ینبغی له...
به راستی چرا چنین است؟ اگر قرآن - که سخن خداوند آفریدگار جهان میباشد - نگاه بلند و ژرفی به واقعیات عینی ندارد و تنها برای تأمین مقصود دیگری آمده است، پس چرا این همه هشدار در این باره داریم؟ به این خاطر است که تطبیق آیات این کتاب بر مصداقها و موارد خارجی، جز با آگاهی از واقعیات روا نیست.
1. نقل و تأویل: در این نکته شک و تردیدی نیست که اگر سخنی از مقام عصمت در زمینة تأویل به دست آید، همگان بدان سر میسپارند، و اگر در میان فرق اسلامی سخنی هست، در این است که آیا اولا امامان شیعه(ع) چنین جایگاهی دارند؟ (که این بحثی کلامی است و دیدگاه متکلمان شیعه در این زمینه کاملا مستدل و روشن است) ثانیا آیا حدیثی که به دست ما رسیده است از جهت سند و متن معتبر بوده و حجیت کافی دارد؟ بنابراین یک متکلم شیعی از آنجا که احادیث ائمة معصومین(ع) را با احادیث نبیاکرم(ص) برابر میداند، لازم میبیند که تنها در حجیت روایات کاوش کند و اگر در رابطه با تأویل آیه یا آیاتی از قرآن، حدیث معتبری یافت، میتواند به آنها استناد جوید."