ملخص الجهاز:
"اگر بخواهیم جایگاه هنر و هنرمند در عرصهء نظام جمهوری اسلامی و جریان مدیریتی این نظام را بشناسیم،آیا این ارزشها تعریفپذیر بوده و براساس آن تعاریف برنامهریزی شده است یا نه،به آن اعتباراتی اختصاص پیدا کرده است یا نه،و جایگاه هنر در عرصهء سیاستگذاریهای ما مثل مجلس،شورای عالی انقلاب فرهنگی، نهادهایی که تعیینکننده و تصمیم گیرندهاند،هرکدام از اینها نیز قابل بحث هستند،آیا جایگاه حقیق خود را پیدا کردهاند؟آیا به آن مأموریتهایی که مد نظر بوده دست یافتهاند؟و یا اینکه ما از همهء اینها عبور کنیم و به گذشته نرویم و تجزیه و تحلیل تاریخی نکنیم،بلکه بگوییم که ما چیزی داریم تحت عنوان یک دورنما، یا یک چشمانداز نسبت به عرصهء هنر،این چشمانداز کجاست؟ (به تصویر صفحه مراجعه شود)آیا تبدیل به برنامه اجرایی شده است؟آیا در حال حاضر برای رسیدن به آن چشمانداز به برنامههای آن عمل میشود یا نه؟چه کسی باید به آن عمل کند؟الآن چند سال است که این چشمنداز مورد تأیید مقام معظم رهبری قرار گرفته و به عنوان یک مانیفست و یک استراتژی مطرح شده است،آیا ما در این مدت زمان که مشخص شده است،به آن پرداختهایم یا نه؟و در کجا قرار گرفته است؟آیا این امر،به خودی خود میتواند بهانهء بسیاری از صحبتها باشد؟یا اصلا بیاییم از سخنان آقای خامنهای به عنوان رهبر دینی، مذهبی،رهبر انقلاب و رهبر سیاسی که در عرصهء فرهنگ و هنر همدستی بر آتش داشتهاند و خودشان اهل این فضا و این عرصه هستند و نکات و ویژگیها و انتظاراتی را در عرصههای مختلف مطرح کردهاند،بررسی کنیم که آیا ما به آن نکات توجه کردهایم و آنها را نهادینه و تبدیل به برنامه کردهایم تا اجرا بشود یا نه؟ پس این مطلب هم میتواند یک محور بحث قرار بگیرد."