ملخص الجهاز:
"کتاب مانند سایر آثار مجموعه،با داستانی شروع میشود که نقش مهمی در تاریخ علم داشته است؛واقعهای که تفسیر و برداشت از آن سبب تحول بزرگی شده است؛مشاهدهی ستارهی دنبالهدار،دوران کودکی کپلر و دوران پختگی تیکو براهه.
تنها بخشی که استادان دانشکدهی الهیات خواستار حذف آن شدند،بخشی بود دربارهی تطبیق نظریهی خورشید مرکزی با نقل قولهایی در انجیل؛به نظر میرسید این سخنان از زمین مرکزی حمایت میکردند،مانند سرود روحانی 5:401،که در آن آمده است خداوند«اساس زمین را طوری قرار داده است که هرگز نباید برداشته شود».
این استاد در نامهای به کپلر اطمینان داد که سالهای زیادی وی نیز طرفدار کوپرنیک بوده و دلایل فیزیکی حرکات زمین را جمعآوری کرده،اما همهی این دلایل را برای خود نگه داشته است:«همانطور که من از سرنوشت معلمم کوپرنیک وحشتزده هستم،تو هم بترس،وی کسی بود که شهرتی ابدی میان برخی از مردم به دست آورد،نه تودهی مردم(تعدادی احمق)؛به نظر میرسید تمسخر شده و دوستش نداشتند».
تیکو اظهار داشت که کتاب را مروری اجمالی کرده و فکر میکند ایدهی کپلر نیاز به هوشی ابتکاری داشته است،اما اندازههای کوپرنیک در فاصلههای سیارهای برای هدف او کاملا دقیق نبوده است.
کپلر بلافاصله بیان کرد سیارات جدید قمرهای ناشناختهی مشتریاند،که گالیله با استفاده از تلسکوپ تازه اختراع شده آنها را کشف کرده است.
با توجه به توضیح گالیله دربارهی جغرافیای قمری،کپلر اظهار داشت که مشاهدات گالیله و تجزیهی کوهها و گودالهای روی ماه متقاعدش کرده و فکر کرد که احتمالا ظاهر گودالها به خاطر خلل و فرج ماه است(که طبق نجوم فیزیکی کپلر حرکت انتقالی سریع ماه را در اطراف زمین توضیح میدهد(."