ملخص الجهاز:
"به گفتهی مترجم کتاب،هرچند قبل از جنگهای صلیبی،اندیشهی «دیگربودگی»مسلمانان در دیدگاه غربیان وجود داشت و«اسلامبینی» مسیحیان مخدوش بود و تحت تأثیر کسانی چون یوحنای دمشقی(قرن هشتم میلادی)و شاگردش تئودور ادسایی و نیز القائات جنبش«بازپسگیری»در اسپانیا،قرار داشت؛اما پس از جنگهای صلیبی،این دیدگاه اوج گرفت،ادامه یافت و پس از«فتح قسطنطنیه»به دست ترکان عثمانی،تا عصر رنسانس کشیده شد.
این کلمه از واژهی Crucesignati (کسانی که صلیب با خود دارند)گرفته شده است و از قرن دوازدهم به بعد،گهگاه برای اشاره به افرادی که در جنگهای صلیبی شرکت میکردند، به کار میرفت.
اینگونه بود که چهار دهه بعد ادسا اوین شهری بود که دوباره به دست مسلمانان افتاد و زنگ خطری شد برای جهان مسیحی و آغاز جنگ صلیبی دوم.
در این فصل نویسنده به بدعتهای کاتارها،مبارزه با بدعتگذاری،جنگ صلیبی آلبیژنها،شورش در جنوب،پایان جنگ صلیبی آلبیژن،جنگ صلیبی کودکان(که اصطلاحی بود برای توصیف مجموعهی گوناگونی از قیامهای مردمی و راهپیماییها)،شوالیههای تیوتون و جنگهای صلیبی بالتیک،زنان و جنگهای صلیبی پرداخته است.
این فصل به دیگر جنگهای صلیبی،از دست دادن سرزمینهایی که طی جنگهای قبل به تصرف درآمده بودند و مواردی چون عقبنشینی مسیحیان به قبرس، ظهور ترکهای عثمانی،جنگ صلیبی نبکوپولیس،ظهور تیمور و سقوط امپراتوری بیزانس پرداخته است.
در این فصل نویسنده به پیامدهای جنگ در دو دنیای شرق و غرب پرداخته است.
در این زمان مسیحیان دیگر از سپاه اسلام واهمهای نداشتند و جنگ با جهان اسلام را ضروری نمیدیدند و اکنون جهان اسلام به نظرشان فرهنگی عقبمانده بود!!و جنگهای صلیبی محصول فراموششدهی دوران کودکی یک تمدن!!
در انتهای این فصل نویسنده سعی کرده است واقعهی یازدهم سپتامبر 2001 را با جنگهای صلیبی مقایسه کند و آن را نبرد حطین جدید بداند."