خلاصة:
انسانها، به طور طبیعی، دارای استعدادی هستند که به وسیله آن می توانند در مورد
اشخاص یا اشیاء جزئی موجود حکم صادر کرده یا تصدیقی انجام بدهند. آنان در
موقعیتهای گوناگون و به دلایل مختلف، احکام و تصدیقات خود را در قالب الفاظ
مرکب، نظیر جملههای حملیه، تعبیر می کنند، مثلا : «حافظ شاعر است» و «شما در حال
خواندن هستید». در مواقعی نیز، انسانها، به احکام و تصدیقاتی درباره معدومات نائل می
شوند؛ که آنها را نیز در قالب جملههای حملیه موجبه تعبیر میکنند، مانند «مربعمستدیر
مستدیر است» و «کوه طلایی مرتفع است». مسأله اینجاست که چگونه میتوان در مورد
موضوعاتی که معدوم است حکمی صادر کرد؟ اعتقاد مشهور فیلسوفان مسلمان بر این
است که به دلیل وجود ذهنی معدومات و حصول ماهیت آنها در ذهن است که می توان
آنها را موضوع احکام ایجابی قرار داده و توسط جملات حمیله از آنها تعبیر نمود. در این
گفتار تلاش میکنیم نشان دهیم که تقریر مشهور از دلیل معدومات نه تنها از ارائه راه حلی
برای «مسأله معدومات» ناتوان است، بلکه از توجیه و تبیین «نظریه وجود ذهنی» نیز
عاجز است.
ملخص الجهاز:
"با توجه به اینکه معنای موضوع در قضیه محصوره معنایی کلی است (کاتبی، ص 88؛ قطبالدین رازی، تحریر، ص 88؛ نصیرالدین طوسی، الجوهر، ص 54)، می توان گفت «قضیه محصوره» قضیه حملیهای است که در آن بر افراد معنی و طبیعت کلی حکم شده باشد، در حالی که کمیت آن افراد نیز معلوم باشد (همان، الجوهر، صص 54-55).
با توجه به مطالب فوق می توان به سه ویژگی مهم درباره خارجیات پی برد: نخست) از آنجا که در قضیه خارجیه صدق و صف ج و ب بر افراد موجود و محقق در خارج (در حال، گذشته یا آینده) میباشد و ذات موضوع در آن باید دارای وجود باشد(همان، صص 94-97؛ کاتبی، ص 96؛ قطبالدین رازی، شرح، صص 131-134؛ ارموی، ص 130؛ خونجی، صص 96-97؛ ابهری، صص 160-161).
سوم) چون در قضایای خارجیه حکم تنها بر افراد محقق و موجود در خارج است و این افراد تنها بعضی از افراد موضوع و محکوم علیه (اعم از موجود و مقدر) می باشند، نمی توان این قضایا (و همچنین جملات تعبیر کننده آنها) را کلیه نامید، بلکه این قضایا (و جملات) در حقیقت «جزئیه» هستند(قطب الدین رازی، همان، صص 96-97، شرح، صص 131-133) (1) .
با توجه به تعریف و احکام قضایا و جملات حقیقیه، میتوان به درستی، قضایا و جملات مشتمل بر معدومات را - در دلیل معدومات برای اثبات وجود ذهنی - قضیه و جمله حقیقیه دانست و گفت که این قضایا، در صورت ارضاء شرایط صدق آنها توسط افراد موضوع، صادق خواهند بود."