ملخص الجهاز:
"تضادهای اجتماعی چند رنگ بر تضادهای طبیعی شورانگیز افزوده شده بود اما ماشادو ده آسیس از این تضادها توازنی پدید آورد و اگر کلاسیسم بقول آندره ژید«عبارت از رعایت قواعد صرفهجوئی در وسائل،و عرف و عادت اجتماع باشد»هیچکس دیگری را جز ماشادو دهآسیس نمیتوان کلاسیک خواند.
ماشادو دهآسیس زمین و زمان خود را در آثار خود گنجانده است اما عطری از آن استخراج کرده است که برای مردم زمینهای دیگر و زمانهای دیگر هم ارزش خواهد داشت.
در قهرمانان این داستانها هیچگونه غنای روانشناسی دیده نمیوشد و سبک نگارش ماشادو دهآسیس هم در اینجا بکمال خود نرسیده است.
برخی در تحلیل این آثار به تاثیر و نفوذ اشترن انگلیسی یا کزاویه دومستر فرانسوی اشاره کردهاند اما مطلب هرچه باشد ماشادو دهآسیس حتی در آثار این مرحله از زندگی خود نیز دارای طنز مخصوصی است و راه خود را هم بسوی کمال از میان این طنز میگشاید...
ماشادوده آسیس چنگ بر دامن مردم میزند، انگار که از افتادن بدست مشتی غول و دیو وحشت دارد،و چون مجبور است که برای کتمان بحران عصبی و انحطاط خود از مردم بگریزد با گفتوگوهای ساختگی این فرار را پنهان میدارد.
ماشادو دهآسیس از لحاظ زیبائیشناسی از رمانتیسم به ناتورالیسم قدم نهاده است اما او همچنانکه حقیقتا رمانتیک نبود ناتورالیست هم نیست.
زن در آثار ماشادو دهآسیس از چنگ جنون میگریزد،برای آنکه بیشتر از مرد اهل اجتماع است و علاقه دارد که از راه محافل و مجالس، از راه ناز و دلبری و از راه عشق به مقصود خود برسد."