ملخص الجهاز:
"(به تصویر صفحه مراجعه شود) وقتی به این سیاحت مصمم شدم در همدان بودم،بخدمت غمام همدانی رفتم که خداحافظی کنم همینکه از عزم من آگاه شد،نشانی مرحوم شیخ محمد باقر الفت را داد و کاغذی برای او نوشت و توصیه کرد که در اصفهان بدیدار الفت بروم و نامه غمام را هم برسانم،از همدان رهسپار ملایر شدم تا از طریق اراک و قم به اصفهان بروم،پدرم در آنزمان مقیم ملایر بود.
الفت پسر آقانجفی بود درزمان قدرت و نفوذ روحانی پدرش برای تحصیل بهنجف رفته بود و پس از دو سال رهسپار عثمان و حجاز شده و بزیارت کعبه نائل آمده بود سپس بهروسیه رفته و چندی در آن کشور اقامت گزیده بود،او در روسیه چندبار با تولستوی (Tolstoi) فیلسوف انقلابی روسیه دیدار کرده و با مطالعه کتاب«تحفهء الاذکیا فی اخبار بلاد روسیا»تالیف شیخ محمد الطنطاوی المصری از تاریخ اجتماعی و سیاسی روسیه اطلاعاتی کسب کرده بود و از آنجا روانه پاریس شده و بیش از یکسالونیم در آن شهر اوقات خود را بمطالعه و تحصیل گذرانده بود،او در سفر اسلامبول و پاریس با محافل فراماسونی نیز آشنا شده و تنها بتعلیمات اخلاقی این مکتب گرایش جسته بود(بدون آنکه در معتقدات مذهبی و ملی او اندک تزلزلی پدید آید.
مرحوم داور در آغاز سازمان نوین دادگستری الفت را با پایه 9 قضائی بمستشاری دیوان عالی کشور دعوت نمود،چندی در دادگستری(که آنوقت عدلیه نامیده میشد)خدمت کرد ولی روح بلند و عواطف انسانی او نتوانست کار قضاوت را قبول کند،او میگفت در تنظیم بیشتر قوانین مقتضیات ویژهیی درنظر بوده و مصلحت عامه و طریق احقاق حق مردم غالبا رعایت نشده است و از اینرو روبهضعیفکشی در عدلیه حکمفرما است و میگفت:شرط اول قضاوت که روح عدالت است در بیشتر قضات دیده نمیشود،او عدلیه را چنین میدید،بهمین مناسبت از خدمت قضائی استعفا داد و به اصفهان بازگشت."