ملخص الجهاز:
"در سوگ مهدی اخوان ثالث (به تصویر صفحه مراجعه شود) آواز تلخ محمد علی شاکرییکتا یک شب که در سرمای طاقتسوز تاریخ تبار ما از قلعهی فرغانه و بازار نیشابور میآمد در دست او قندیل یخ آغشتهی خون بود.
با چرخش گردابهای خشم و نفرینی که ما را برد او از چکاد سرد هندوکش از قریههای ماوراء النهر از خون پاک منتشر بر پشتها میگفت.
* بغض تمام نسلهای این فلات درد زخمیترین انسان خوب آسیایی را از کاوه، از ضحاک از تو و از فردوسی از زرتشتها میگفت: آواز تلخی داشت، در باغهای تشنگی میگشت میخواند و گهگاهی در خرمن خاموش خاکستر در عصر پاییزی از نغمهی ساز چگوری رخمها و زخمهها، انگشتها میگفت.
آن سوتر از بازار نیشابور و بام خانههای بلخ پشت درختان، کاکلیها گریه میکردند او، همچنان زخمیترین انسان خوب آسیایی را از خون پاک منتشر بر پشتها میگفت."