ملخص الجهاز:
"امید با آنکه قول داده بودم برای این شمارهء مخصوص مجلهء شما مقالهای بنویسم و در آن راجع به زبان شعر احمد شاملو حرفهایی را که دارم-و باید-بزنم،ولی ملاحظه میفرمایید که هزار وعدهء خوبان یکی وفا نکند.
و انصافا راجع به شعر امروز ما-بعد از نیما- اگر حرفی و کاری باشد یقینا باید اول در مورد احمد شاملو باشد،چون به حق او امروز بهترین و قویترین شاعر بالفعل و بالقوهای است که من میشناسم-بیآنکه منکر دیگران باشم یا مثلا فروغ فرخزاد و که وکهها را فراموش کنم.
در روزگار بیشرف و پدرسوختهای که احمد شاملو و مرا واقعا به کار گل کشیدهاند و اصلا به روی مبارکشان نمیآورند،تو نمیگویی فراخ است ایشان میگویند ستبر است،دیگر آدم چه بگوید و چه کند؟ در این روزهای شاید آخر عمری من در چنان یاس و دلمردگی و بیچارگی محض و تمام عیاری به سر میبرم که حتی سلام و علیک عادی و معمولی را هم از عهده برنمیآیم تا به مقاله نوشتن چه رسد."