ملخص الجهاز:
"بخش نخست:هدفهای مرسوم و قدیمی فصل اول «سیاست جزائی و سیاست اصلاحی» هدفهای مجازات سالب آزادی همانهائی هستند که عموما برای تمام مجازاتها شناخته شدهاند،بدینقرار:یک هدف و وظیفهء اخلاقی و جزائی و هدفهای سودبخش و بازدارنده در عصر ما روی دفاع اجتماعی بیشتر تأکید میشود تا روی انابهء بزهکار،زیرا حقوق جزا تکامل کلی ایدهها و افکاریرا تحمیل کرده است که در تمدن و فرهنگ نوین،تمایل دارد دخالت دولت را در زندگی جامعه-بویژه در حق مجازات کردن-بیشتر بوسیلهء ملاحظات سادهء مصلحت اجتماعی توجیه کند تا بوسیلهء یک اصل اخلاقی عالی پس برحسب نظریهء قدیم،مجازاتهای سالب آزادی باید:بعنوان عبرت بکار رود،باعقیم کردن مجرم،جامعه را حمایت کند،از بزهکار یک انسان شرافتمند بسازد.
کیفرشناسان به عبرت- انگیزی مجازات این ایراد را وارد میکنند که احساس مبهمی را بیان میکند که نمیتواند روی یک پایهء علمی تحقق پذیرد و انسان بدرستی نمیداند که این احساس را روی چه دارد؟آیا نتیجهء تهدید به شرایط اجرای مجازات بستگی دارد یا باین نظریه که جنایتکار اندیشه میکند که بااین خطر مواجه است که تبهکاریش کشف شود،یا خودش توقیف گردد یا او را به پیشگاه دادگاه هدایت کنند؟آیا بکار یا تاکنون ملاظه نکرده است که اثر حتمیت محکومیت بیش از اثر شدت مجازات است؟ اگر خود را در زمینهء ویژه مجازاتهای سالب آزادی قرار دهیم مطمئنا میتوان برآن بود که دورنمای یک اقامت طولانی در زندان جنایتکار اتفاقی را از عمل خود بازنخواهد داشت لیکن این اندیشه را هم میتوان داشت که این دورنما،با ایجاد ترس عدم امکان استفاده از کردار ناشایست،در جنایتکار دوراندیش او را از کردار بزهکارانهاش مأیوس کند."