ملخص الجهاز:
"فعالیت علمی او در دههء شصت با انجام مطالعات میدانی بر روی محیطهای کارگری مارکس،نیچه و فروید بنیانگذاران نقد تجددند و فصل مشترک آنها در این است که برای انگیزهها(به ترتیب ثروت،قدرت و شهوت)در حرکت انسان اهمیت بیشتری قائلاند تا برای عقل و از همین جا با تجدد که عقلانیت از ارکان مهم آن است رودررو میشوند تورن معتقد است که نقد تجدد جز تلاشی برای اصلاح آن نمیتواند باشد، به تعبیر دیگر مدرنیته جایگزین ندارد و تصور چیزی که بر جای ان قرار گیرد واقعبینانه نیست در بسیاری از نوشتههای ربع آخر قرن بیستم که تجدد نقد میشود،همانقدر از بعضی از سادهانگاریهای عصر روشنگری و جزمانگاریهای پوزیتویستی پرهیز میشود که از برخی تحلیلهای جامع ساختاری و تأویلهای بغرنج انتقادی کلید فهم نگاه این کتاب به موضوع تجدد، فهم یک مواجههء دیالکتیکی میان عقلانیت عامگرای اجتماعی و نفسانیت خاصگرای شخصی یا میان کنشگری محض، کنشپذیری محض است آغاز شد و در نیمهء این دهد با کتاب جامعهشناسی کنش به اولین مرحلهء مهم خود نایل شد."