ملخص الجهاز:
"اما تمام آنها از آن خود او بودند،جهان استانیسلاوسکی،آن جهانی بود که ایمان ژرف او را نسبت به نژاد انسان،نسبت به نیروهای عظیم خلاق آدمی که روزیب حالت زحمت افزای امور را بر روی زمین بهبودی خواهند بخشید، بثبوت میرساند.
من این سخن را از آن جهت م گویم که، بیشتر اوقات کنستانتین استانیسلاوسکی و نگرش او دربارهی هیجان تئاتری،بسیار بیواسطه،یا روی هم رفته خطاآمیز تلقی شده است.
هیجانهای تئاتری استانیسلاوسکی از زندگی کردن بازیگر در نقش خود روی صحنه، مجسم میشدند،و زندگی کردن یک نقش،مهمتر از همه،یعنی اندیشیدن،رفتار کردن،سخن گفتن و عمل کردن،پنداری(آخ،از این واژهی جادویی«پنداری»)این کنشها (اکسیونها)هم اینجا و هم اکنون پدیدار شدهاند،پنداری تمامی ستیزهها،کشاکشها با مردم و رخدادها،با طبیعت و تاریخ،برای نخستین بار چهره نمودهاند.
اگر بازیگر این«اینجا و اکنون» را به انجام برد،در خواهد یافت که تنها نیست، که تماشاگران با او هستند،که تماشاگران،نیز، نقش را زندگی میکنند،که هیجانها به وسیلهی رخدادها پدید میآیند و پیچ و تابهای نمایشنامه تماشاگران را تسخیر میکند چندانکه آنان بسان خود او-بازیگر-عمل میکنند."