ملخص الجهاز:
"). رمان«رؤیای شرقی»در جاهایی که حالت معماگونگی پیدا میکند،گیرا و خواندنی میشود،چون به شکلگیری یک چرخهی عاطفی و ذهنی دامن میزند و ضمنا به طور همزمان حسن کنجکاوی کودک ده سالهی رمان و نیز خوانندگان کتاب را برمیانگیزد؛این قسمتها باتوجه به برخی ترفندهای روانشناختی نوشته شده و با ایجاد یک محیط و فضای شرطی شده «لیپل»ده ساله را در غیاب والدینش به تکاپو وامیدارد؛پدر و مادر«لیپل»برای برطرف کردن احساس تنهایی او،از قبل باتوجه به علائق پسرشان،هدایایی را برای او در نظر گرفتهاند؛«پاول مار»نویسندهی رمان،این بخش را براساس نیازهای روحی و روانی کودک موردنظر شکلدهی کرده و نحوهی پیدا کردن هدایای غیرمترقبه و پنهانی والدین را طی یک پروسهی داستانی کوتاه،به شکل یک معمای ذهنی درآورده است تا لذت کارکردهای ذهنی و عاطفی و جسمی در پروسهای مرحلهبندی شده در برگیرندهی«تفکر»،«احساس شور و شوق»،«جستوجو»و«یافتن»باشد و لذت همهی اینها به«لیپل»منتقل شود و همزمان نیز میزان علاقه و عشق آنها به فرزندشان عملا به اثبات برسد.
متأسفانه«پاول مار»باز به جملات گزارشی،خبری و مقالهایوارش روی میآورد و در حالت روایی داستان اختلال ایجاد میکند:«قبل از اینکه تعریف کنم لیپل در این شب چه خواب دید،باید که به طور کلی دربارهی رؤیا توضیحی بدهم» (همان صفحه)و بعد در حدود دو صفحه به بیانی مقالهوار و تشریحی در مورد ماهیت خواب و شیوههای خواب دیدن توضیح میدهد(صص 85 تا 16)و البته ذهنیتهای او در مورد دنیای سوررئالیستی خوابهای انسان درست به نظر نمیرسد؛او در تصویر کردن این عالم درونی و ناخودآگاهانه،رویکردی نسبتا خودآگاهانه دارد و میکوشد وجوه سوررئالیستی خواب را با آمیزههای صرفا فانتزیک و تخیلی ترکیب کند و آن را به شکلی طنز آمیز و تفننی در آورد: «او با به خاطر آوردن بعضی از خوابهایش مشکلی نداشت."