خلاصة:
در این پژوهش قاعدهء نقی سبیل به عنوان اصل سیاست خارجی حاکمیت دینی بررسی و مفهیم کلی در تحقیق و نیز معانی واژههای مطرح در بحث تعریف میشود.نویسنده میکوشد کلیدواژههای بحث را تبیین کند و در جهت اتقان،استحکام و اعتبار قاعده، مدارک شرعی قاعده زا اعم از قرآن،سنت،عقل و اجماع مطرح سازد و با ذکر مواردی از فروعات و تطبیقات،قاعده را از حالت نظری درآورد و با بیان نمونههایی از به کارگیری قاعده توسط فقهای متأخر بدان عینیت دهد.
ملخص الجهاز:
"در این پژوهش قاعدهء نقی سبیل به عنوان اصل سیاست خارجی حاکمیت دینی بررسی و
وجود آنان«تترس»نماید؛یعنی آنان را پیشاپیش خود قرار دهد،از این طریق بر سرزمین مسلمانان استیلا یابد و آن را اشغال نماید،در اینجا قاعدهء نفی سبیل وارد
از ظاهر آیه نفی سبیل و سلطه به معنای نفی حکم است که موجب تسلط کافر بر
قاعدهء نفی سبیل از این آیهء قرآنی اتخاذ شده است و منظور بسته شدن راه
در این آیه تسلط کفار بر مسلمانان را با حرف«لن»نفی فرموده است که در ادبیات
دلیل دیگر قاعدهء نفی سبیل،اجماع محصل و قطعی فقها بر این مطلب است.
یکی دیگر از ادلهء ما برای اثبات این قاعده عزت و ذلت است.
از مجموع مدارک شرعی قاعده این نتیجه به دست میآید که قاعدهء نفی سبیل کفار
سید حکیم میفرماید:تحقیق واقعی در مسئله این است که سبیل منفی چیزی است که موجب ذلت و مهانت و سختی مسلمان از ناحیهء کفار است.
اجازهء ولی و یا اولیای میت درصورتی که میت کافر باشند نیست،چون قاعدهء نفی سبیل هرگونه تسلط و علو و ولایت کافر بر مسلمان را نفی کرده است.
کافر شده و طبق قاعدهء نفی سبیل راه نفوذ و حق سرپرستی بر مسلمان را ندارد.
براساس این قاعده مسلمان در امور مربوط به سرنوشت مسلمانان نباید از کافر
بنابراین،قاعدهء نفی سبیل مستلزم ممنوعیت استشارهء مسلمان از کافر است و
این صورت بر مسلمانان واجب است با وسائلی شبیه آنچه دشمن دارد از خود دفاع
قاعدهء نفی سبیل کافران بر مسلمانان صادر کرده و بعد از نام خداوند فرمود:"