خلاصة:
براساس بسیاری از مطالعات و تحقیقات،یکی از مشکلات اساسی موجود در حسابداری این است که تعامل مؤثر و سازندهای بین تحقیقات حسابداری1،آموزش حسابداری2و حرفهی حسابداری3وجود ندارد.این ضعف موجب پیامدهای نامطلوبی در وضعیت تحقیقات،آموزش و حتی حرفه حسابداری شده است.از جمله اینکه،تحقیق در حوزه حسابداری(و هر آنچه به عنوان تحقیق حسابداری نامیده میشود)در حرفهی حسابداری و در توسعه و پیشرفت دانش حسابداری(به عنوان یک رشته دانشگاهی)فاقد ارزش است و یا ارزش ناچیزی دارد. در این مقاله به جوانب مختلف و عوامل ایجاد این مشکلات ارتباطی پرداخته میشود.همچنین درباره الگوهای مطرح شده توسط صاحب نظران حسابداری که چارچوبی برای روابط بین تحقیقات،آموزش و حرفه (به تصویر صفحه مراجعه شود) 2Lحسابداری ارائه دادهاند،بحث میشود.این الگوها بیانگر همان ضعف ارتباطی یاد شده هستند که به مرور زمان پایدار شده است. در ادامه،الگوی جدیدی برای تعامل بهتر بین بخشهای مذکور (اینانگا4و اشنایدر5،2005) مورد بحث قرار میگیرد.این الگو آموزش عالی(دانشگاهی) حسابداری را از آموزش حرفهای حسابداری تفکیک میکند و میتواند تعامل مؤثرتر و جامعتری را بین تحقیقات حسابداری، تحصیلات عالی حسابداری،آموزش حرفهای حسابداری و حرفه حسابداری،ایجاد کند.
ملخص الجهاز:
"در سطوح بالاتر از کارشناسی،برنامه و سرفصل دروس بیشتر در راستای تحقیقاتی نامربوط(و گاه ساختگی)است که این تحقیقات در چارچوب تجویزی اصول پذیرفته شده حسابداری صورت میگیرند و در نهایت باعث عدم موفقیت در کشف دانش جدید و عدم توسعه اطلاعات حسابداری برای رفع نیازهای استفادهکنندگان میشود.
نتایج این تحقیق نیز نشان میدهد که بین علایق افراد شاغل در حرفه حسابداری(که در نشریات حرفهای حسابداری منعکس شده است)و آنچه که اکنون توسط دانشگاهیان مورد تحقیق قرار میگیرد(طبق مقالات منتشره در نشریات دانشگاهی)فاصله زیادی وجود دارد.
ایجاد دورههای تحصیلی کارشناسی ارشد و دکترا با گذشت زمان در آمریکا پایهگذاری شدند تا کادر آموزشی سنتی حسابداری را توسعه داده و توانایی انجام تحقیق را در آنان تقویت کنند اما با این حال نیاز حرفهی حسابداری به فارغ التحصیلانی که حسابداری کاربردی را یاد گرفته باشند بیشتر مورد تأکید قرار گرفته است.
تمرکز محققان بر این است که پیشرفت کار دانشگاهی حاصل شود و با چاپ آثار خود در نشریات،مزایا و اعتبار تخصصی کسب کنند و این جایگاه و اعتبار لزوما براساس کیفیت مسأله و یافتههای تحقیق تعیین نمیشود بلکه براساس رتبه نشریاتی که نتایج تحقیق در آن به چاپ میرسند،مشخص میگردد(برین و دیگران،6991) البته لازم به ذکر است که یک مشکل عمده دیگر در تحقیقات حسابداری این است که هیچ تئوری شناخته شدهای وجود ندارد که به عنوان مرجع برای ابداع و ایجاد فرضیهها و تئوریها مورد استفاده قرار گیرد و بتوان آن را به طور تجربی مورد پژوهش قرار داد."