خلاصة:
هدف:هدف این پژوهش،طراحی،ساخت و اعتباریابی آزمون پایبندی مذهبی براساس قرآن کریم و نهج البلاغه به منظور سنجش رفتارهای مذهبی در موقعیتهای بالینی و کنترل متغیرهای مذهبی در مداخلههایی بوده است که به نوعی از روشهای مذهبی استفاده میکنند. روش:برای این منظور،ابتدا از قرآن و نهج البلاغه،گزارههای رفتاری،انتخاب شد و پس از انجام مراحل روانسنجی و روایی با پرسشنامهای 60 سؤالی،682 نفر از دانشجویان کارشناسی دانشگاههای استان تهران که براساس نمونهگیری خوشهای و به صورت تصادفی در هر خوشه انتخاب شده بودند،مورد برسی قرار گرفتند.همچنین از آزمون جهتگیری مذهبی آلپورت برای روایی ملاک استفاده شد.برای بررسی روایی نهای آزمون دادهها با استفاده از رایانه،ابتدا به صورت اکتشافی و سپس تحلیل عاملی تجویزی(تأییدی)مورد تحلیل عاملی قرار گرفت. یافتهها:یافتهها نشانگر آن است که آزمون پایبندی مذهبی دارای سه عامل(پایبندی مذهبی،دوسوکرایی مذهبی و ناپایبندی مذهبی)و همسانی و درونی مطلوبی برخوردار است (آلفای کرونباخ برابر 816).نتایج تحلیل عاملی با تحلیل اکتشافی شش عامل و سپس با تحلیل تجویزی سه عامل،بیانگر تبیین درصد قابل توجهی از واریانس متغیر موردنظر همبستگی آزمون موردنظر با آزمون جهتگیری مذهبی آلپورت است.همچنین قبل از این با گروه نمونهء محدودتری محاسبه شد و همبستگی معناداری بهدست آمد. نتیجه:براساس یافتههای پژوهش و گزارههای مذهبی میتوان آزمون دارای اعتبار و روایی بالا ساخت که عوامل منسجمی از آن بهدست میآید و میتوان با توان بالایی رفتار مذهبی افراد را مورد مطالعه و در پژوهشهای بالینی برای سنجش مذهبی مورد استفاده قرار داد. پایبندی مذهبی،ماهیتی مستقل و متفاوت از ناپایبندی و دوسوگرایی مذهبی دارد.
The present research aims to design and build religious adherence test and assess its validity on the basis of the statements of the Holy Quran and Nahjul Balaghah. For this reason, first of all some behavioral statements were chosen and then a questionnaire study consisting of 60 questions was conducted on a sample of 682 undergraduate students from the universities of Tehran province. These students were selected through a random cluster sampling process. Allport's religious orientation test was also used to ascertain the validity of the criterion. Finally, the data were studied through exploratory factor analysis (EFA) and confirmatory factor analysis (CFA). The findings revealed three factors (religious adherence, religious ambivalence and religious non-adherence) which enjoyed a desirable level of internal consistency (Cronbach's alpha equal to 816). The results of factor analysis with exploratory analysis showed 6 factors and the confirmatory analysis showed 3 factors which explain a considerable percentage of variance of the two factors. This test also showed meaningful consistency with Allport's religious orientation scale. The conclusion is that it is possible to make, on the basis of religious statements, a test of high validity with consistent factors and ample ability to measure religious behaviors.
ملخص الجهاز:
عوامل دیگر مذهبی نیز برای سنجش مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته است که از آن جمله میتوان به دو عامل مهم دیگر اشاره کرد: الف)عامل حمایت اجتماعی:مذهب به نوعی حامی اجتماعی انسان است.
آزمونهایی،مانند آزمون جهتگیری مذهبی آلپورت به دلیل مشکلات روانسنجی که قبلا به آن اشاره شد،قابل استفاده در این زمینه نیست و آزمونهای دیگری برای نیازهای دیگری طراحی شده است.
آزمون آلپورت(8691)دارای 02 ماده است که جهتگیری مذهبی درونی و بیرونی را مورد سنجش قرار میدهد.
سؤالهایی که محققان با آن روبهرو هستند،بهویژه در سطح مطالعات بالینی متعدد است،از جمله اینکه آیا مذهبی بودن،ابعاد مختلفی دارد؟آیا عامل مذهبی با مداخلههای روانشناختی تعامل دارد؟آیا عامل مذهبی بودن بدون در نظر گرفتن مذهب در افراد،عملی تکبعدی است یا چندبعدی؟آیا پایبندی افراد به مذهب میتواند دارای عوامل مختلفی باشد؟ پاسخ به این سؤالها و سؤالهای متعدد دیگر تا به امروز مقولههای پژوهشی متعددی را به خود اختصاص داده است که از آن جمله میتوان به چند محور زیر اشاره کرد: -مذهب دارای کنش پایداری در سطح رفتار و شخصیت انسان اعم از درونروانی برونروانی است.
پژوهش حاضر،به دنبال پاسخ به این سؤالها است که آیا میتوان براساس معیارهای اسلامی ابزاری برای سنجش میزان پایبندی مذهبی افراد تهیه کرد؟آیا پایبندی نسبت به مسائل مذهبی فرایندی پیوستاری است،یا با توجه به چندبعدی بودن مذهب، عوامل مربوط به پایبندی میتواند از عوامل ناپایبندی مستقل باشد؟به عبارت دیگر،آیا افراد مذهبی میتوانند از یکسو به مسائل مذهبی پایبند و از سوی دیگر به برخی مسائل ناپایبند باشند؟ اگر چنین فرضی درست باشد،ساخت ابزاری که بتواند در کنار مداخلههای درمانگرانهء مذهبی،متغیرهای مربوط به پایبندی مذهبی را بسنجد،اهمیت خاصی خواهد داشت.