ملخص الجهاز:
به شیراز آمد و ناگاه شعری درمیان افتاد برای امتحان تکلیف چون کردند یارانش: بهانه درد دندان کرد و درمانش بود کندن اگر خواهی که گوید شعر،باید کند دندانش2 بعدا چون بتهمت بدمذهبی خواستند او را آزار دهند،به هندوستان گریخت و نخست به دکن رفت،و از آنجا بدعوت علیقلیخان خانزمان که از امرای بزرگ اکبر شاه و حاکم جونپور بود،بنزد وی رفت،و مثنوی نقش بدیع را که شامل هزار بیت است بنام او کرد،و هزار اشرفی صله یافت،و چون خانزمان یاغی گشت و کشته شد(-479 هـ)منتسبان به او،از جمله غزالی را به اسیری نزد اکبر شاه بردند،ولی شاه فضیلتگستر و شعردوست،او را گرامی داشت و برکشید تا بمنصب ملک الشعرائی رسید،و وی نخستین ملک الشعرای دورهء تیموری هندست، در زمانی که غزالی نزد خانزمان و برادرش بهادرخان در جونپور بسر میبرد،میر اشکی قمی برادر میر حضوری بذوق صحبت وی به هندوستان رفت، ولی پیش از ملاقات او در لاهور بسال 279 و در خانهء میر سید علی مصور ترمذی متخلص به جدایی و ملقب به نادر المک درگذشت.
آنچه پیش تو گوهر سخنست همه خرمهرههای سفتهء اوست بتو وامانده چار دیوانش شعر واماندهء تو گفتهء اوست جدایی دیگر نتوانست در هند بماند،از شاه رخصت حج گرفت و رفت و هم در آن سفر وفات یافت،وی تصویری از غزالی کشیده بود با وضع ناخوشی و بر سر آن یکدیگر را هجوها گفتهاند که از غایت رکاکت قابل ذکر نیست، غزالی بسال 089 درگذشته و در سر گنج احمدآباد مدفونست،شیخ ابو الفیض فیضی آگرهیی که از ارادتمندان او بود و پس از وی ملک الشعرا شد، قطعهء ذیل را که شامل مادهء تاریخ صوری و معنویست در رثاء او گفت: قدوهء نظم غزالی که سخن همه از طبع خداداد نوشت خامه چون در کف اندیشه نهاد نکته پیبرپی استاد نوشت نامهء زندگی او ناگاه آسمان بر ورق باد نوشت عقل تاریخ وفاتش بدو طور «سنهء نهصد و هشتاد»نوشت کلیات آثار غزالی شامل هفتاد هزار بیت است.