ملخص الجهاز:
"فرانسه،چنانکه گفتیم،در دوران هجمهء صلیبیون به کشورهای اسلامی در قرون میانهء اسلامی،«کانون سیاسی»این تهاجم به شمار میرفت(در برابر«رم»و ایتالیا،که کانون مذهبی آن تهاجم بود)،و طبقهء حاکمهء آن کشور،از آن روزگار تاکنون-که به نوعی، شاهد تجدید جنگهای صلیبی هستیم-جنگ با اسلام را هیچ گاه رها نکرده و تنها شکل و شگرد آن در برخی مقاطع،تغییر کرده است،که به عنوان آخرین نمونههای دست به نقد آن-گذشته از سرکوب انقلاب الجزایر-میتوان از تجهیز صدام با میراژها و دیگر تسلیحات فرانسوی بر ضد نظام جمهوری اسلامی ایران،کمک به تجهیزات اتمی اسرائیل،و مبارزه با نمادها و شعائر دینی مسلمین(نظیر حجاب اسلامی)در مهد آزادی (پاریس)یاد کرد...
خطر فزاینده(که بالاخره نیز الجزایر را از یوغ استعمار فرانسه آزاد ساخت)دولت اشغالگر فرانسه نیاز داشت که ضمن سرکوب نهضتهای رهاییبخش در آن کشور، تمهیداتی را برای فریب افکار و تخدیر روح و روان ملت الجزایر،سامان دهد که در رأس این تمهیدات،گستردن بساط تبلیغ مسیحیت توسط میسیونهای تبشیری بود که از سوی محققین،به درستی،طلایهداران استعمار و قشون فرهنگی آن در ممالک اسلامی قلمداد میشوند.
1اما از آنجا که اینگونه تمهیدات نتوانست مقاومت ملی-اسلامی مجاهد مردان غیور الجزایر را ریشهکن سازد،بلکه این مقاومت،با گذشت زمان به طور فزایندهای افزایش یافت،استعمار فرانسه برای تضیعف و نابودی اساس جنبش اسلامی الجزایر،به اندیشهء بهرهگیری از فرقهء بهائیت افتاد که ضمن ایجاد تفرقه در صفوف ملت مسلمان،با تبلیغ آموزههایی نظیر منع حکم جهاد،و تحریم دخالت ملت در سیاست،و لزوم اطاعت آن از حکومت جائر و مستبد،بنیان جهاد با کفر متجاوز را برانداخته و نسلی اخته و خنثی میساخت که رام و مطیع استعمار بود."