"زندگی کوتاه او، به حیات شعر مدرن فارسی کمک کرد.
چه در آستانة دهة 40، که شعرهایی از او، "موج نو" را تثبیت کرد، چه در میانة همین دهه که از دل کارهایش "شعر دیگر" بهوجود آمد و چه در پایانة دهة 40 که "شعر حجم" از میان حرفها و شعرهایش قد علم کرد.
در دهة 50، ترجمههایی از کاوافی، میشو، رمبو و هلدرلین در کار او به حیات شعر "موج ناب" توان بخشود و دهة 70، که دیگر چهرهای در ادبیات نداشت، هر آنچه دربارة شعر مدرن بود و مدرن بود به او و نیما ختم میشد.
در گرداندة او از شعر آرتور رمبو، این مهم تأکید شده است.
از مهیمون (سرمستان محبت الهی) بود و کمتر کسی چون او این همه مدرن، شیفتة حدیث، اولیا و لسان عربی بود.
تختهسنگ سادة صافی کافیست تا دوستان آینده، دوستان دیده/ ندیدهاش، بدانند کجاست جسدی که سالهای سال منزل مأنوس مرد غریبی بود که درین دنیا قهرا/ قشرا بیژن الهی خواندند."