ملخص الجهاز:
"شاعرم،شاعر سرگشته که«درد» در رگم میدود آرام...
همچو یک«ساقه خشکیده»«موش ریشهام میجوید آرام...
آرام...
آرام...
*** من زتو زاده شدم،در تو هنوز میدود دیده آشفته من در نگاه تو درخشد«یاد»م بر زبان تو بود گفته من *** همچو آئینهای،ای شعر که من بنگرم در تو بسیمای خودم لرزم از ترس که ای وای بمن سوزم از شعله رویای خودم...
*** گر بمانی و بمانم،ای شعر با تو یک عمر هم آوا گردم روی کولاک نگاه قرآن با تو لبریز ز دنیا گردم(به تصویرصفحه مراجعه شود) شعر من،بودن من در دل توست تو بمان تا که بمانم من هم آتش افروخت نه تنها دشمن دوست آنطور که یک دشمن هم!
روح و روانی دارم!...
نه فقط روده صد پیچ،که من در دل خویش جهانی دارم *** آی...
من تشنه قرآن هستم آشنا با عطش انسان کیست؟ میزنم بانگ در این گنبد سبز گنبد اما ز هوا هم خالیست!!(به تصویرصفحه مراجعه شود)"