خلاصة:
سید جلال آشتیانی،حکمت را از بزرگانی چون علامه طباطبایی،حکیم رفیعی قزوینی و دیگر مشایخ، به درستی و عمیقا فرا میگرد.مسائل را به نیکوترین وجه میفهمد و تقریر میکند و بسیاری از عوامض و مشکلات فلسفی و عرفانی را رمزگشایی و تفسیر میکند؛همدلانه با حکما و عرفا همراه میشود و جایی که درمییابد آنها از حقیقت فاصله گرفتهاند یا به درستی آن را شرح نکردهاند،از آنها فاصله گرفته و آنها را مورد نقد قرار میدهد؛سید جلال،از اندیشمندان منتقدی است که در ترازوی نقدش،حب و بغض جایگاهی ندارد؛ او همانطوری که غزالی و ابن عربی را مورد انتقاد قرار میدهد،ابنسینا،سید حیدر آملی،مرجوم مجلسی و قاضی سعید قمی را نیز از نقد سازنده خویش بیبهره نمیگذارد.در این نوشتار،به طور اجمالی،به احوال،آثار و آرای انتقادی او در باب حکمت و عرفان اشاره میشود.