ملخص الجهاز:
"(به تصویر صفحه مراجعه شود) نشانههای مقصر سارا کریمزاده کتاب را میبست و میرفت،بی هیچ نشانهای،کارتی، کاغذی،تا کردن صفحهای.
هیچ وقت اشتباه نمیکرد،چون برای هر شماره صفحهای داستانی میساخت؛برای صفحه 53،داستان زن بلند قد غمگین 53 سالهای که آرامآرام در خیابانی خلوت قدم میزند؛برای صفحه 241،داستان یک کلاغ که روی سیم برقی با چهار گنجشک مینشیند و دوبار قارقار میکند؛برای صفحه 437،داستان هفت برادر ماهیگیر که سه نفرشان در دریا غرق میشوند و تنها چهار نفر به خانه برمیگردند؛برای صفحه 111،داستان سه تیر چراغ برق محله قدیمشان که چوبی بودند و میشد بغلشان کرد، گوش به تنشان چسباند و صدای موذی جریان برق را در رگهایشان شنید؛برای صفحه 152،داستان دو مردی که دلباخته یک زن هستند.
کتاب را که میبست زن در خیابان راه میرفت،کلاغ و گنجشکها ساعتها روی سیم برق مینشستند،برادرها در توفان اسیر میماندند،تیرهای چوبی جریان برق را تحمل میکردند و دو مرد عاشقانه به یک زن مینگریستند تا او برگردد دستی به کتاب بکشد، چند ثانیهای به سقف خیره شود،لبخندی بزند و کتاب را از همان صفحهای که بسته بود باز کند."