خلاصة:
کمتر متغیری به اندازه رفتار شهروندی سازمانی توجه پژوهشگران را به خود جلب کرده است. مدیریت تصویرسازی اغلب به عنوان رفتاری در مقابل رفتار شهروندی سازمانی مطرح است، بنابراین یافتن رابطه میان این دو متغیر به ظاهر متضاد،میتواند زوایای پنهان آنها را آشکار کند. در این مقاله پژوهشگران به دنبال یافتن میزان تأثیرگذاری سه تاکتیک مدیریت تصویرسازی شامل تاکتیکهای متمرکز بر سرپرست،متمرکز بر شغل و متمرکز بر خود بر رفتار شهروندی سازمانی هستند.این پژوهش در یکی از سازمانهای دولتی انجام شده و از پرسشنامه استفاده کرده است. روش پژوهش آن توصیفی-همبستگی و از نوع مدلیابی معادلات ساختاری است.نتایج پژوهش نشان میدهد،تاکتیک متمرکز بر خود در عین حال که اثر پایینی در بروز تصویرسازی از جانب فرد دارد،تأثیر بهسزایی بر ب روز رفتار شهروندی سازمانی دارد و ضرورت شناخت این تاکتیک برای مدیران را گوشزد میکند.
ملخص الجهاز:
"نتایج پژوهش نشان میدهد،تاکتیک متمرکز بر خود در عین حال که اثر پایینی در بروز تصویرسازی از جانب فرد دارد،تأثیر بهسزایی بر ب روز رفتار شهروندی سازمانی دارد و ضرورت شناخت این تاکتیک برای مدیران را گوشزد میکند.
در این مقاله پژوهشگران مدیریت تصویرسازی را به عنوان انگیزه رفتار شهروندی سازمانی در نظر گرفتهاند و میخواهند بدانند که آیا تاکتیکهای مختلف مدیریت تصویرسازی رو به بالا به عنوان انگیزهای برای رفتارهای فراتر از نقش و مفید در سازمان میتوانند باشند؟یافتن رابطهای بین این دو رفتار متضاد نکات مهمی برای مدیران سازمانها را آشکار میکند.
این کارمندان،میخواهند مسئولیت وقایع مثبت را بر عهده گیرند(حتی در صورتی که آنها به تنهایی مسئول نباشند)این دسته از کارمندان تمایل دارند وقایع منفی را کمتر از آنچه مضر است نشان و سعی میکنند تنها موفقیتهای خود را نشان دهند[32]،در حالی که این تاکتیکها برای شایسته نشان دادن کارمندان است،اما پژوهشها نشان داده است،اغلب نتیجهی مثبتی برای استفادهکننده ندارد[42][52]و استفاده از تاکتیکهای متمرکز بر روی شغل رابطهی منفی با نمره ارزیابی توسط سرپرست دارد و به طور مشخص باعث میشوند،تا سرپرست کمتر با این گونه کارمندان احساس دوستی کند در نتیجه این گونه افراد نتیجه ارزیابی منفیتری نسبت به تاکتیکهای خودشیرینی دریافت میکنند.
برای مثال تعریف کردن داستانهایی در مورد موفقیتهای قبلی خود و یا داستانهای شخصی درباره خانواده و محیط کار که یکی از تاکتیکهای متمرکز بر خود است،میتواند به افزایش رضایت درونی و احساس با اهمیت بودن کارمند منجر شود و این رضایت درونی عاملی برای بروز رفتار شهروند سازمانی که برای سازمان مطلوب است."