ملخص الجهاز:
"نقاش،همچون باد به رنگهای گزیدهء خویش میوزد و این وزش بر دریای کوچک رنگ،موجها و حباب پدید میاید و دشت صحرا و برف و بوران و طوفان نقش میشود چنانکه در طبیعت؛ نقاش نقطهای از رنگ را همچون موج وسعت میدهد،و چشمی پدیدار میشود چشمی بر آسمان کویر چشمی در زیر زمین چشمی بر لب دریا یا چشمی که چون خورشید از زمین میروید طبیعت،همان نقاش پنهان با قلمموی باد و باران و جنبش خاک و گردش افلاک هر دم هزار نقش بر بوم و آسمان میآفریند که نقاشان جهان حیران میشوند،کدام نظم و هماهنگی مرموز و پنهان منحنی ابرها،نیمرخهای پردندانهء کوهها و رقص گستاخ و بیخیال امواج را زیبایی بخشدیه است چه نظامی بر بینظمی کوه و ابر و دریا فرمان میراند که هزار مانی نقاش را در سلسلهء گیسوی پریشان خود اسیر کرده است آیا میتوان آنچه را باد بر بوم کویر نقش میکند،بر بوم کاغذ آورد با همان شفافیت رنگ و بیخیالی طرح آیا میتوان در هنر طبیعتی دیگر آفرید که با همان قوانین طبیعت الهی شکل گیرد؟ آیا میتوان خط مشیت الهی را در طبیعت یافت و در هنر پی گرفت و دانست که هرچه آن خسرو کند،شیرین بود، آیا میتوان شعری به زیبایی یک درخت گفترو نقشی به زیبایی یک سنجاب کشید و صد هزار کافر عشق را مجاب کرد این نقاشیهای کوچک،شاید برقی پریدهرنگ باشد از این سوداها و اندیشهها و شاید هیچ نباشد."