ملخص الجهاز:
"روزی که والتر به تنهایی به رودخانه میرود،با این ذهنیت که"همسر اول پدرش است و به خاطر رانده شدن فرزندانش از خانه و چیزهای دیگر باید انتقام بگیرد.
نویسنده ابهام شخصیت هنوز شکل نگرفته سیسی را ابتدا از طریق علاقه افراطی او به پدر،سپس شیفتگیاش نسبت به آب مطرح میکند و این سؤال را پیش میکشد که قربانی اصلی والتر است یا سیسی؟ باری،سیسی به برلین میرود،دختری به نام "دوریس وینگندر"او را به عنوان مستأجر به خانهاش میبرد.
در طی مدتی که او بین خانه و تیمارستان در نوسان بود،تزار روسیه سقوط میکند و خانواده او دستگیر میشوند و خبر گم شدن دختر کوچک تزار آناستازیا در روزنامهها چاپ میشود.
شبی که خواب آلکسی پسر کوچک تزار و عدهای دیگر را میبیند،دچار این توهم میشود که آناستازیا است.
سیسی برای هویت دادن به خود،با توجه به خاطرات جسته گریخته گذشته و اطلاعاتی که از روزنامه به دست آورده بود،باورش میشود که آناستازیا دختر کوچک تزار است که بعد از تحمل شکنجه و کشته شدن خانوادهاش توسط یکی از نگهبانهای قدیمی به نام الکساندر چایکوفسکی نجات پیدا میکند.
سیسی که از پدر خشمگین است،تا آنجا پیش میرود که به شیوهای بیمارگونه درصدد جلب رضایت جنسی او برمیآید و درحالیکه به والتر حسد میورزد، بیمیل نیست که او بیشتر و بهتر"لمس"کند و بعد،این لمس عاشقانهبه قتل منجر میشود.
با این وصف، قصهای تکراری را در داستانی پر کشش میگنجاند و با چند وجهی کردن ساختار روایت، مدام ذهن خواننده را درگیر فرایندها و ارزشهای متفاوت و حتا متضاد یک بازی شلوغ قرار میدهد؛به گونهای که تشخیص راست از دروغ یا بهطور کلی ایجاد یک دستگاه مختصات برای شناخت راستین مواضع شخصیتی- اخلاقی بازیگران به دشواری صورت میگیرد؛ اگرچه غیر ممکن هم نیست."