ملخص الجهاز:
"به مهرههای رنگ به رنگ گردناش،به دستهای نقش کردهاش،به شانههای آبی لای موهای چیدهاش نیست،به سر انگشتهای سوراخ سوراخاش،به رد خونی که تا چانهاش پایین کشیده و دندانهای خون خشک که از لای لبهای آماس کردهاش پریدهاند بیرون.
صدای نیانبان و کل کشیده بود توی هم.
ماه زده بود تو اشکوبها که گیسهایاش را خیس بافت و شانههایش آبی زد.
پستو فرش شده بود از گلابتونهای نیمه.
دریچهی پستو را باز گذاشته بود.
سنگین نشسته بود (به تصویر صفحه مراجعه شود) مهرهی خلاص پگاه ایرجی وسط دریا.
خزیده بود لای گلابتون، سوزن زد و فرو رفت لای نخهای سرخ و سیاه.
گوشهی اتاق، سفید پرده زدند.
بر که میگشتیم همه چیز بود الا خودش که توی تاریک و روشن پستو،زیر تل گلابتونها سوزن میزد.
دریا نامهربان بود.
وقتی که آمد دستهایاش مشت بود.
رفتیم تو ترش لکهلکه لای همه گلابتونها، چشمهایاش خونی و رگزده،زل زده بود به استفراغاش."