ملخص الجهاز:
"او خود را مجمع المجرمین میدانست و درحالیکه سر به زیر افکنده بود میگفت خلافی نبود که نکرده باشم من از خاندان خوبی بودم اما پسر نوح با بدان بنشست.
غروب سهشنبه روزی که کارگران زندانی از محل کارهای خود بازمیگشتند خبر دادند که حمید دچار ناراحتی شد و به بیمارستان اعزام گردیده افسر نگهبان رئیس زندان و مسئول بهداری را در جریان گذاشت پس از ساعتی بر بالینش حاضر شدیم و از پزشک معالجش وضعیت او را جویا شدیم پزشک سری تکان داد و اظهار داشت فعلا چیزی نمیتوانم بگویم.
از پرداخت بقیه نیز عاجز بودند در آن ساعت دسترسی به مسئولین مشکل بود لکن با پیگیری زیاد مدیر عامل انجمن حمایت زندانیان را پیدا کردیم و ایشان پس از مذاکره با رئیس هیئت مدیره پرداخت ما بقی را تقبل کرد و جسد سرد و بیروح حمید در میان غوغای جمع کوچک تشییعکنندگان بروی دست قرار گرفت و ذکر لا اله الا ا..."