خلاصة:
نزدیک به یک سده است که از عمر مکتب نهادگرایی می گذرد. در طول این سالها، مکتب
نهادگرایی دستخوش تحولات و گرایشات وسیعی شده است. نگاههای متفاوت به مقوله هایی
چون نهادها، تغییرات نهادی، کارایی، ایدئولوژی و… به ظهور و پیدایش مکتب عمده
نهادگرایی قدیم و جدید، انجامیده است. در مقاله ای که پیش روست، پروفسور رادرفورد
تلاش می کند تا با نگاهی اجمالی، نقاط ضعف ، قوت، اشتراک و افتراق این دو مکتب را
به خواننده بشناساند. همچنین، درتلاش است تا با بررسی دقیق نقاط اشتراک، زمینه ای
را برای نزدیکی هر چه بیشتر این دو مکتب فراهم آورد.
ملخص الجهاز:
"· اگر شخصی مجدانه گفته ها و اظهارات نورثی را در مورد اهمیت مدل های ذهنی ،ایدئولوژی ها وفرهنگ پی گیری نماید، باید به این نتیجه رسیده باشد که، نورث در تلاش است تا برروی شکاف موجود میان انگاره نئوکلاسیکی رایج به «انسان انتخابگر معقول» و چشم انداز نهادگرایان قدیم به «انسان زاییده فرهنگ» پلی بسازد.
اگر شخصی مجدانه گفته ها و اظهارات نورث را در مورد اهمیت مدل های ذهنی، ایدئولوژی ها و فرهنگ پی گیری نماید، باید به این نتیجه رسیده باشد که نورث در تلاش است تا برروی شکاف موجود میان نگاه نئوکلاسیکی رایج به »انسان انتخابگر معقول« و چشم انداز نهادگرایان قدیم به »انسان زاییده فرهنگ« پلی بسازد.
اگرچه با دقت بیشتر به جزئیات، تفاوت های بیشتری میان این دو مکتب آشکار می شود اما مشابهت های موجود، این حقیقت را بیان می دارد که هر دو گروه نهادگرایان جدید و قدیم با سؤال در مورد تغییرات نهادی مواجه بوده اند و هر دو به جرح و تعدیل برخی از فاکتورهای یکسان پرداخته اند.
او چارچوبی نظری را فراهم می آورد؛ اما درنهایت نمی تواند مشخص کند که آیا برخی از پیشرفت های فکری و یا عملی قادر به اصلاحات و تغییرات لازم در پندارهای مبتنی بر عادت افراد هستند یا خیر؟ نتیجه گیری: هدف ما در این مقاله آن نبود تا درباره اینکه، آیا نهادگرایی قدیم و جدید مشابه یکدیگر هستند و یا آنکه می توانند در هم ادغام شوند بحث کنیم.
2- The old and the new instit utionalism 3- تعاریف درباره مکتب اقتصاد نهادی جدید تا اندازه ای متفاوت است و گاهی هردو رهیافت نئوکلاسیکی و اتریشی را در مورد نهادها در برمی گیرد (رادفورد 1994، صص 3-2)."