ملخص الجهاز:
"اکنون، بحث در این است که آیا هر انقلابی که شکل بگیرد، مشارکت یک فرد مسلمان در آن از نظر شرعی مجاز است؟ جامعه اسلامی در چه شرایط و با چه ضوابطی میتواند به خیزش و حرکت انقلابی دست بزند؟ اینکه «قدرت در ایجاد و استقرار حکومت نقش مهمتری دارد؛ ولی برای استمرار آن، اهمیت مشروعیت بیشتر است»3، به چه معنا است؟ اگر منظور تحقق عینی است، در هر صورت، «قدرت» نقش اصلی را دارد؛ ولی اگر مراد از مشروعیت، اعتبار و حجت شرعی است، چه فرقی بین مرحله ایجاد و استقرار حکومت ـــ یعنی همان فرایند انقلاب که به این نتیجه منتهی میشود ـــ با مرحله استمرار آن وجود دارد؟ آیا میتوان پذیرفت که قدرتی از راه نامشروع کسب شود؛ ولی پس از احراز آن، استمرارش مشروع تلقی گردد؟ البته، همانطور که پیشتر اشاره شد، شرایط استثنایی و اضطراری، حکم جداگانهای دارد که احکام ثانویه شرعی، آن را تعیین میکند.
اینکه در اسلام هدف کلان و غایی، نزدیک شدن انسانها به سیر کمالی و دستیابی به تربیت الهی است34، اغلب از نظرها دور مانده است و صرف مبارزه با حاکمان جابر و فاسد، بدون توجه به شرایط و مقتضیات فرهنگی و فکری جامعه مورد توجه قرار گرفته است؛ بنابراین، گاهی گمان میشود که در نظامهای فاسد و جابر، پیش پای مسلمانان متعهد و وظیفهشناس دو راه بیشتر نیست یا شورش و قیام مسلحانه و انقلابی و یا سکوت و سکون که اگر مشروعیت فقهی شورش و انقلاب ثابت نشود، راهی جز سکوت و سکون تایید نشده است!35 حال آنکه تلاشهای فکری و فرهنگی و تربیتی در برابر اندیشههای فاسد و شرکآمیز و مجاهدت برای گسترش اندیشه و ارزشهای الهی، در اصل زیربنای هر حرکت صحیح و موثر سیاسی است، ضمن اینکه از دیدگاه اسلام، خود، هدفی مستقل شمرده میشود."