خلاصة:
سیاست و جامعه را یافته است.پرسشهای همانند این که چه کسی؟چرا؟و چگونه؟قدرت را اعمال میکند. مقاله حاضر با تبیین برخی مفاهیم،اصول و نظریههای مندرج در فرهنگ و اندیشه ایرانی در دوره پیش از اسلام کوشیده است مجموعه فکر ایرانی را به مثابه دستگاهی منجسم و متعامل نشان دهد.بر این اساس هندسه فکر ایرانی از سه جزء نظام اعتقادی،نظام اخلاقی و نظام سیاسی تشکیل شده است که دو جزء نخست با فراهم کردن انگارههای پشتیبانی کننده،«الگوی شهریاری»ایرانی را در جزء سوم یعنی نظام سیاسی شکل داده است. «الگوی شهریاری»ایرانی به جهت انسجام نظری همچون پارادایم ثابت به دوره پس از ورود اسلام به ایران منتقل و با استحاله الگوی خلافت به سلطنت به شیوه اساسی کشورداری ایرانی تبدیل شده است.مدعای اساسی مقاله در این نکته نهفته است که اندیشه ایرانی در دوره باستان به اتکای غنای فکری و فرهنگی توان و امکان پاسخگویی به پرسشهای اساسی،در حوزه
ملخص الجهاز:
"در حقیقت این مقاله حاصل کوشش برای پاسخ به پرسشهایی از این دست است که: 1-آیا میتوان در دوره باستانی از مجموعهای یکپارچه به عنوان اندیشه ایرانی نام برد؟ 2-مختصات و مولفههای مفهومی این مجموعه چیست؟ 3-عناصر و اجزاء این نظام فکری دارای چه روابط متقابلی بوده و به طور کلی نحوه کارکرد این نظام فکری چگونه بوده است؟ مقاله حاضر در پاسخ به پرسشهای یاد شده،دستگاه فکر ایرانی را بر اساس سه جزء نظام اعتقادی،نظام اخلاقی و نظام سیاسی و اجتماعی،تبیین و نتیجهگیری میکند که دو جزء نخست با فراهم کردن انگارههای پشتیبانی کننده برای جزء سوم،به«الگوی شهریاری ایرانی»شکل میدهد و بدین ترتیب به سه پرسش چه کسی؟چگونه؟و چرا قدرت را اعمال میکند؟پاسخهای جامع میدهد.
نتیجهگیری با توجه به مجموعه مطالب مطرح شده در مقاله حاضر میتوان به طور همزمان بر دو ادعا پای فشرد:نخست آنکه اندیشه ایرانی در دوره باستان،از انسجام نظری برخوردار بوده به گونهای که مجموعهای یکپارچه و موثر را شکل داده و توانسته با تولید مفاهیم،اصول و انگارههای پویا به اساسیترین پرسشهای عنصر ایرانی در حوزههای گوناگون به ویژه در عرصه سیاست و جامعه پاسخ گوید و دوم اینکه با ساخت الگویی کارآمد از شهریاری در مواجهه با تحولات تاریخی همانند ورود اعراب به ایران و برقراری حاکمیت سیاسی جدید،به بقاء خود ادامه داده و حتی به الگوی مسلط تبدیل شود."