ملخص الجهاز:
"پس نتیجه میگیریم که هرچند منظور از قانونگزار از انشاء ماده 921 قانون آئین دادرسی کیفری ضمانت اجرای تنبیه خاطی و مجرم و حفظ حقوق عمومی و اجتماعی بوده ولی متأسفانه در عمل وجود التزام مندرج در ماده 921 فوق التوصیف بطور کلی مخالف و مباین و منافی آن منظور است و کسیکه مورد تعرض قرار گرفته متاسفانه با توجه بنواقص موجود در قانون مدت نسبتا مدیدی بانتظار اجرای عدالت و تنبیه خاطی و مجرم روزشماری کرده است ملاحظه خواهد نمود که قضاة و مدعیان عمومی و ماموران انتظامی(شهربانی و ژاندارمری) نتوانستهاند حقوق او را حفظ نمایند در نتیجه از دستگاه عدالت متنفر و منزجر خواهد شد و چون برای لغزش و خطا پاداش و جزا مشاهده نکرد و مسئله بیم از مجازات(بر خلاف نظریه پرفسور انریکوفری عالم حقوق ایتالیائی که معتقد است مجازات باید حتی الامکان حذف شود و بجای آن«اقدامات دفاع اجتماعی»قرار گیرد بسیاری از علمای حقوق بیم از مجازات را بهترین موانع ارتکاب جرائم میدانند و این خود بحث جالب و جداگانهای است که انشاء الله در موقع مقتضی در اطراف آن بحث خواهیم نمود)برای او منتفی شده خود شخصا و رأسا مرتکب جرم خواهد گردید و هیچکس بر شرف و عقیده و ناموس و جان خود ایمن نخواهد بود و انسجام و نظم جامعه گسیخته خواهد شد با امعان نظر باین نکته که منتسکیو در فصل دوازدهم از کتاب ششم روح القوانین میگوید«منشاء تمام بینظمیها و هرج و مرجهای اجتماعی بلا مجازات ماندن مجرمین است که از آن با وضع و اجراء قوانین صحیح آئین دادرسی کیفری میتوان جلوگیری نمود»پس قانون اخذ التزام باید ملغی شود؟."