ملخص الجهاز:
"در شهادت،شعور و عقل و دانستن نهفته است یعنی شهادت،شناخت همراه با شهود و حضور است،انسانی که بوجود حضرت باری تعالی شهادت میدهد،باید به وجود خویش آشنائی حضوری داشته باشد،و آیهء شریفه اشهدهم علی انفسهم آنجا حقیقت پیدا میکند که شخص به خود،آگاهی شهودی داشته باشد،خودش از خودش ناپیدا نباشد،آن کس که خود را یافت و پیدا کرد،وجودش را ربط محض میبیند به گونهای که هیچ گونه استقلالی را مشاهده نمیکند،در چنین هنگامی وابستگی و مفاض بودنش را به خدا و مفیض،مشاهده میکند،در این حالت از خود تهی میشود و غرق در مشاهدهء حضرت حق میگردد و شناخت شهودی که معرفت او به مشاهدهء او است،حاصل میشود10و در اینجا معاینه انجام میگیرد11آنگاه رب و مفیض سؤال میکند:الست بربکم؟پاسخ مفاض این است بلی شهدنا،شهادت به این که تو صاحب اختیاری و ما عبد و مملوک،تو غنی بالذاتی و ما فقیر بالذات،مسلم اسثت که معرفت حصولی بر فقر وجودی،دلالت دارد بر معرفت حصولی به این که این وجود وابسته به وجود واجب و غنی بالذات است،و چنین معرفتی کافی برای شهادت دادن نیست،شهادت وقتی مصداق حقیقی پیدا میکند که مشهود نزد شاهد،حاضر بوده و حضور عینی داشته باشد.
(12)-هنگامی که خدای متعال نور پیامبر ما حضرت محمد(ص)را آفرید،هزار سال در پیشگاه خدای عزوجل باقی مانده و به تسبیح و ستایش خدا مشغول بود و حضرت حق،نظر(رحمت) موجودی که از آن چنان شهود و حضوری برخوردار باشد،از اطاعت خدا سرباز نمیزند زیرا آن چنان که نور او فوق انوار است،عقل او نیز فوق عقول خواهد بود،و نور و عقل هر چند که از نظر مفهوم مختلف هستند ولی از نظر مصداق،حقیقت واحدی دارند و خداوند آنگاه که عقل را-که اول ما خلق الله است-آفرید،به او فرمود: اقبل فاقبل ثم قال له ادبر فادبر."