خلاصة:
قرآن کریم در بیان آموزه های اعتقادی، اخلاقی و احکام از فرهنگ زمانه نزول خویش کاملا بیگانه نیست. آیات بسیاری به نقل و طرح مولفه های مختلف فرهنگ زمانه اختصاص دارد، و برخی آموزه هایش نیز شباهت هایی با آن فرهنگ پیدا کرده است؛ امری که سبب شده است برخی از اثرپذیری قرآن از فرهنگ زمانه سخن گویند.
این مقاله پس از مفهوم شناسی دو واژه «فرهنگ» و «زمانه»، دلیل توجه قرآن به فرهنگ زمانه و علت طرح این فرضیه از سوی روشنفکران و مستشرقان را بررسی می کند و به این نکته می رسد که قرآن با فرهنگ زمانه چندگونه برخورد کرده است؛ بخشی از فرهنگ زمانه که آکنده از جاهلیت بود، رد و نکوهش کرده، بخشی را که با جاهلیت آمیخته بود، پیرایش نموده و بخشی را نیز که پیراسته از جاهلیت بود و ریشه در آیین های الهی پیشین داشت و یا از فطرت بیدار و عقل سالم سرچشمه می گرفت، تایید کرده است.
ملخص الجهاز:
"در یک آیه فرو فرستادن قرآن برای رفع اختلاف مشرکانمعرفی شده است(نحل64/)،پیداست که این هدف جز با تصحیح باورها و رفتارهای جاهلی مشرکان و آشکارسازی حقیقت برای معتقدان به فرهنگ زمانه و روشن کردن باور و رفتاردرست از میان انبوه باورها و رفتارهای نادرست و جاهلانۀ آنان محقق نمیشود.
(بقره185/؛نحل89/)هدایت و راهنمایی قرآن آنگاه که به آیات مربوط به فرهنگ زمانه میرسد،نمود بیشتریمییابد؛زیرا این فرهنگ در دیدگاه کلی قرآن،فرهنگ جاهلان و به دور از معیارهای اخلاقیو ارزشهای دینی است و پیداست که چنین فرهنگی بیش از هرچیز دیگر،شایستۀ طرح ونقد از سوی قرآن و هدایت به سوی فرهنگ علم و آگاهی،همراه با در نظر گرفتن موازیناخلاقی و ارزشهای دینی است؛بنابراین فراگیرترین و شاید مهمترین هدفی که میتوانبرای بازتاب فرهنگ زمانه در قرآن و توجه کتاب مقدس به آن در نظر گرفت،هدایت وراهنمایی انسانهای جاهلی است؛امری که جز از راه طرح فرهنگ زمانه و نکوهش باورها ورفتارهای نادرست و در پارهای موارد،پالایش و پذیرش آنها و سرانجام معرفی فرهنگشایستۀ جایگزین،امکانپذیر نیست.
در حقیقت عرب جاهلی حق داشت عنصر اثرگذار را غیر عرب بداند؛چرا که از یکسومسلم فرض کرده بود که پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله در بیان آموزههای قرآن از کسی و فرهنگیاثر پذیرفته است و از سویی نمیتوانست آن فرد و فرهنگ را عربی بداند؛چرا که خود وفرهنگشان را به خوبی میشناختند و میدانستند که قرآن هرگز از این آبشخور سیرابنگردیده است؛لیکن بهانهجویان در پندار باطل خود فکری برای این جهت نکرده بودند کهسرآمدی قرآن در گزینش اعجابآور و بدون لغزش الفاظ عربی،اعجاز آن در چینش خاصآن الفاظ-بهگونهای که ادیبان عربزبان و سخنوران طراز اول آنان را از آوردن مانند آنعجز کرده بود-بر پندار اثرپذیری قرآن از غیر عرب خط بطلان میکشید؛همان چیزی کهقرآن به عنوان روشنترین راه ابطال اثرپذیری در این آیه روی آن انگشت گذاشت."